امین صبحی – خبرگزاری آنا؛ فوتبال فقط بازی با توپ نیست؛ فوتبال همان پدیده‌ای است که قلب‌ها را به تپش وامی‌دارد، جمعیت‌های کثیری را در گرما و سرما به استادیوم‌ها می‌کشاند و خاطراتی ماندگار در تاریخ ملت‌ها و زندگی افراد ثبت می‌کند. لحظه‌ای که توپ از خط دروازه می‌گذرد، شادی و ناامیدی هم‌زمان به جریان […]

امین صبحی – خبرگزاری آنا؛ فوتبال فقط بازی با توپ نیست؛ فوتبال همان پدیده‌ای است که قلب‌ها را به تپش وامی‌دارد، جمعیت‌های کثیری را در گرما و سرما به استادیوم‌ها می‌کشاند و خاطراتی ماندگار در تاریخ ملت‌ها و زندگی افراد ثبت می‌کند. لحظه‌ای که توپ از خط دروازه می‌گذرد، شادی و ناامیدی هم‌زمان به جریان می‌افتد، مرزها و فرهنگ‌ها درهم می‌شکنند و نگاه‌ها، فارغ از تفاوت‌ها، به مستطیل سبز گره می‌خورد. فوتبال تصویری ناب از زندگی واقعی است؛ ملغمه‌ای از شادی و غم، امید و ناامیدی، صعود و سقوط توأمان.

فوتبال ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. این ورزش ظرفیت آن را دارد که یک هیجان جمعی یا حتی یک ناکامی ملی را رقم بزند و مردم اقصی نقاط کشور را، دست‌کم برای ۹۰ دقیقه، هم‌داستان و همراه کند؛ تا جایی که به یک میثاق ملی بدل شود. اما در پس این شور و هیجان، پشت‌پرده‌هایی ناگفته وجود دارد؛ مسائلی که سال‌هاست بخشی از آن‌ها توسط مدیران فوتبالی و بازیکنان روایت شده و بخشی دیگر همچنان نادیده گرفته می‌شود.

نبود زیرساخت‌های مناسب، مشکلات مالی باشگاه‌ها، ضعف در توسعه تیم‌های پایه، کم‌توجهی به فوتبال بانوان، فرسودگی و ناتمام‌ماندن پروژه‌های احداث و نوسازی استادیوم‌ها و… تنها بخشی از محدودیت‌ها و نابرابری‌های این رشته پرطرفدار است.

در این میان، بسیاری از فعالان حوزه فوتبال، عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی به‌عنوان یک منبع پایدار درآمدی را ریشه اصلی این معضلات می‌دانند؛ درآمدی که می‌تواند مسیر لیگ‌ها و باشگاه‌ها را هموار کرده و به توسعه ورزش آکادمیک و حرفه‌ای منجر شود.

حق پخش، بحرانی قدیمی و حل‌نشده است؛ موضوعی که به‌دلیل لابی‌های سیاسی و اقتصادی و کشمکش‌های میان نهادهای تصمیم‌گیر، در دهه‌های گذشته همواره محل مناقشه بوده و با طرح جدید مجلس و رد آن توسط شورای نگهبان، بار دیگر به صدر اخبار بازگشته است. بحرانی که این‌بار بحث و بررسی درباره آن، به «پل حافظ» رسید.

پرده‌برداری از نقش دلال‌ها، فشارهای پشت‌پرده، شیوه مدیریت باشگاه‌ها و دغدغه‌های مالی فوتبال، محور اصلی سومین برنامه اینترنتی «پل حافظ» بود؛ برنامه‌ای که با حضور محمدصادق درودگر برگزار شد.

درودگر در این گفت‌وگو، با نگاهی تحلیلی و زبانی صریح، به بررسی چالش‌ها، آسیب‌ها و فرصت‌های فوتبال ایران پرداخت و تجربه‌های شخصی خود در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی را با مخاطبان در میان گذاشت.

این گفت‌وگو، فرصتی است برای بازگویی ناگفته‌های فوتبال ایران؛ آیینه‌ای تمام‌نما از ساختارهای پیچیده و گاه فشل این رشته پرمخاطب که تماشای آن، برای علاقه‌مندان فوتبال و دغدغه‌مندان ورزش کشور، خالی از لطف نیست.

________________________________________

مکث کوتاه؛ نه برای تفسیر، برای تفکر

طبق روال مرسوم در«پل حافظ»، برنامه با مکثی کوتاه در باب مفاهیم بلند کتاب شریف نهج‌البلاغه آغاز شد تا مخاطبان و میهمان برنامه را به تفکر درباره یکی از بیانات حضرت علی (ع) دعوت کند؛ آنجا که می‌فرماید: “حق مردم را به نام خودت نزن و در مسئولیتی که همه می‌دانند با توست، خودت را به نادانی نزن؛ چون خیلی زود آن حق را از تو می‌گیرند و به اهلش می‌سپارند.”

در ادامه، مجری از میهمان خواست پیش از ورود به موضوع اصلی برنامه، تحلیل خود را نسبت به این حکمت، بیان کنند.

محمدصادق درودگر: برداشت من این است که این فراز مستقیماً با آیه‌ای از قرآن در ارتباط است که می‌گوید «لَیسَ لِلانسانِ اِلّا ما سَعی». هر کسی مالک آن حقوقی است که خودش تولیدکننده‌اش است و به دست می‌آورد. هر کسی می‌تواند آن حق را به دیگری واگذار کند، اما نمی‌توانند آن حق را از او بگیرند. اگر این حق از او گرفته شود، مثل حق پخش، یک روزی مجبور می‌شوند آن را پس بدهند.

بزرگ‌ترین تعارض منافع در حق پخش

سوال: برای ورود به بخش اصلی این سوال را از خدمتتان می‌پرسم که سازمان لیگ، وزارت ورزش و باشگاه‌ها هرکدام خود را ذی‌نفع دانسته و می‌گویند حق پخش برای ماست. به نظر شما بزرگ‌ترین تعارض منافع اینجا چیست و مالکیت حق پخش با چه کسی است؟

محمدصادق درودگر: شما همین الان وقتی با یک موضوع حقوقی در کشور مواجه می‌شوید، به کجا مراجعه می‌کنید؟ به قوانینی که در حقوق مدنی است. حقوق مدنی از کجا ناشی شده؟ از حقوقی که در سطح جهان الان رایج و جاری است.
اگر شما حقوق مدنی مردم ایران را با مردم جهان مقایسه کنید، حدود ۹۰ درصدش یکی است. یعنی حقوقدان‌های جهان که برآیند افکار عمومی و خرد جمعی حقوقدان‌ها هستند، آمده‌اند قوانینی را وضع کرده‌اند و بر اساس آن قوانین، آیین‌نامه‌ها، مقررات اجرایی، اساسنامه‌ها یا قانون اساسی نوشته‌اند که همه باید بر اساس آن اقدام کنند.
همان‌طور که شما مستحضر هستید، خدا رحمت کند آقای حبیبی را که مسئولیت اصلی قانون اساسی کشور ما را به عهده داشتند. ایشان گفتند من این قانون اساسی را با مطالعه قانون اساسی کشور فرانسه نوشتم و پایه را بر همان اساس گذاشتم.

چرخ را دوباره اختراع نکنیم

در مورد حق پخش و حق‌هایی این‌چنینی باید برویم ببینیم دنیا چه کار می‌کند. ما که نمی‌خواهیم ماشین یا چرخ را دوباره اختراع کنیم. باید ببینیم دنیا چه کار می‌کند و همان کار را بکنیم.
ما هر جایی که گفتیم این کار را باید ایرانیزه کنیم، ضربه خوردیم. اقتصاد را ایرانیزه کردیم؛ ۴۶ ـ ۴۷ سال است که مردم با تورم دست‌وپنجه نرم کردند، چون جهانی فکر نکردیم و بین‌المللی نگاه نکردیم.

هر حوزه‌ای زبان خودش را دارد

اقتصاد زبان خودش را دارد، سیاست زبان خودش را دارد، علوم زبان خودشان را دارند؛ پزشکی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، مردم‌شناسی، انسان‌شناسی، جانورشناسی، هرکدام زبان خودشان را دارند. در این حوزه هم یک زبان بین‌المللی وجود دارد.

انحصار رسانه‌ای شکسته شده، اما نه در فوتبال

من فکر می‌کنم تنها کشوری که در سطح جهان به این قانون احترام نمی‌گذارد، کشور ماست؛ آن هم به این دلیل که بخشی در قانون اساسی ما نوشته شده که حقوق تصویربرداری و نمایش تلویزیونی فقط متعلق به حاکمیت و صداوسیمای جمهوری اسلامی است.

ولی خب وقتی زمان به این موضوع خورد و تغییر و تحولات اجتماعی به وجود آمد، شبکه‌های مجازی به وجود آمدند. الان شما ببینید در راستای صداوسیما، خیلی از شبکه‌های مجازی، حتی فردی؛ یک نفر در خانه‌اش نشسته با اینستاگرامش، با واتساپش، با تلگرامش دارد خبر تولید می‌کند، خبر ارسال می‌کند، مطلب تولید می‌کند، محتوا تولید می‌کند. یعنی این انحصار شکسته شده است.
صداوسیما فوتبال را منبع بودجه می‌بیند.

اما در حوزه فوتبال، چون منافع مادی دارد، صداوسیما حتی آمده آن را و تبلیغاتش را جزئی از بودجه خودش و تبلیغاتش در نظر گرفته و این نشان می‌دهد که ما در این بخش هر روز جهانی فکر نمی‌کنیم و آسیبش را هم می‌بینیم.

فوتبال زنده مانده یا بودجه صداوسیما تأمین شده؟

سوال:صداوسیما خودش را حامی فوتبال می‌داند و معتقد است که فوتبال را زنده نگه داشته است. با توجه به نکاتی که گفتید، فکر می‌کنید فوتبال به صداوسیما بدهکار است یا صداوسیما به فوتبال؟

محمدصادق درودگر: من یک سؤال از شما می‌کنم؛ صداوسیما از فوتبال دارد منافع مادی می‌برد یا نه؟

مجری: طبیعتاً بهره‌برداری‌اش برای صداوسیماست.

محمدصادق درودگر: پس معلوم است که اینجا چه کسی از چه کسی حمایت می‌کند؛ در واقع این فوتبال است که بودجه صداوسیما را به عهده گرفته است. صداوسیما با تولید محتوای برنامه‌های مختلف فوتبالی یا بخش‌های زنده ارتزاق می‌کند، حقوق پرسنلش را می‌دهد و هزینه‌هایش را تأمین می‌کند.

سوال: با توجه به این نکته‌ای که گفتید، در رسانه‌ها عدد‌های چند هزار میلیاردی درباره حق پخش مطرح شده است. شما به‌عنوان کسی که با بودجه و قرارداد‌ها سر و کار داشته‌اید، این عدد‌ها را کمی باز کنید. این ارقام چطور محاسبه می‌شود؟

محمدصادق درودگر: اگر ما در یک فرایند جهانی باشیم، این عدد‌ها اصلاً قابل عنوان نیست و در ذهن‌ها نمی‌گنجد. یعنی شما فکر کنید شبکه ZDF آلمان در سال ۱۳۷۴ ـ زمانی که آقای مهندس جمالی نماینده کاشان بودند ـ یک آلترناتیو برای حق پخش پیدا کرد و با ZDF مذاکره شد و گفتند ما حق پخش شما را با رقم پیشنهادی ۴۹۸ میلیون مارک می‌خریم. ببینید چه رقم سرسام‌آوری است.
یا الان فیفا و AFC یک کارگروهی داشتند که نمایندگانشان آمدند ایران و بررسی کردند و خلاصه گزارششان ۴۵۰ میلیون یورو بود، آن هم فقط برای سال نخست؛ زیرا همان‌طور که می‌دانید هر کاری آغازش سفره‌داری دارد.

حق پخش یک میلیارد دلاری برای فوتبال ایران

همین الان شما می‌توانید یک مزایده برگزار کنید و به همه کشور‌های همسایه یا غیرهمسایه بگویید که می‌خواهیم حق پخش فوتبال را بفروشیم. باور کنید نزدیک یک میلیارد دلار فروش می‌رود. ما در شرایطی قرار گرفتیم که خودمان، خودمان را بستیم و عدد و رقم‌های فوتبال برایمان اهمیتی ندارد. پول جیب به جیب می‌شود، اما از مجرای صحیح جابه‌جا نمی‌شود. به نظر من همه کار‌ها در یک مبنایی قرار دارد که از راستی و حقیقت فاصله گرفته است.

چه آماری به AFC می‌دهیم؟

در قرآن آمده دروغ گناه کبیره است و در فرهنگ‌مان، دروغگو را دشمن خدا می‌نامیم، اما الان برای اینکه بتوانیم در لیگ قهرمانان آسیا یا لیگ نخبگان حضور داشته باشیم، چه اطلاعات و آماری به کنفدراسیون فوتبال آسیا می‌دهیم و درآمد‌های باشگاه‌ها را چطور اعلام می‌کنیم؟
آیا واقعاً ما دارای درآمد هستیم؟ اگر بخواهیم بر اساس قانون تجارت و هزینه ـ فایده نگاه کنیم، هیچ‌کدام از باشگاه‌های ما تطابق هزینه و فایده ندارند و فقط یک‌سری اطلاعات می‌دهیم تا در AFC آسیب نبینیم و عددهایمان پایین نیاید. این اصلاً خوب نیست و من می‌گویم هر کاری باید در چارچوب قانون انجام شود.

محمدصادق دروگر پل حافظ

چرا یک باشگاه می‌تواند ۲۰۰۰ میلیارد بگیرد و دیگری نه؟

اگر در کشور ما شرکتی می‌تواند ۲۰۰۰ میلیارد تومان به یک باشگاه فوتبال کمک کند، چرا همان شرکت در استان دیگر نمی‌تواند این کار را بکند؟ چرا در استان‌های ساحلی هیچ سازمان یا نهادی وجود ندارد که از یک باشگاه حمایت کند و افراد تیم‌داری می‌کنند، در حالی که باشگاه هیچ درآمدی ندارد و می‌گویند، چون شهرمان است دوست داریم خدمت کنیم و بخشی از درآمدشان را آنجا هزینه می‌کنند؟
اما اگر ما واقعاً خصوصی فکر کنیم و بر مبنای قانون تجارت جلو برویم، دولت باید باشگاه‌های کشور را یکپارچه ببیند.
در زمان مرحوم یحیی‌زاده ـ عضو هیئت‌رئیسه فراکسیون ورزش در مجلس نهم ـ طرحی را با این عنوان که دولت یک رقم مشخص را به‌صورت یکسان به همه باشگاه‌ها بدهد، دو دوره به مجلس بردم و با ایشان مذاکره می‌کردم.
مثلاً فرض کنید دولت بگوید ۲۰۰ میلیارد تومان به همه باشگاه‌ها اختصاص داده شود و باشگاه‌هایی که هوادار و بیننده تلویزیونی بیشتری دارند، به‌خاطر استقبال مردم سهم بیشتری بگیرند. ۲۰ تا ۳۰ درصد این پول برای زیرساخت، ۱۵ درصد برای تیم‌های پایه و بانوان و بقیه برای بازیکن، سفر، لباس و مربی تیم بزرگسال هزینه شود.
این طرح را حدود ۲۰ سال پیش دادم و امروز می‌بینیم فقط چهار یا پنج باشگاه، آن هم به دلیل حضور یک آدم خلاق و صاحب‌قدرت که تصمیم گرفته و اجرا کرده است، زیرساخت دارند.

نه زمین داریم، نه چمن، نه امکانات

الان برای برگزاری بازی، اصلاً زمین فوتبال نداریم و فکر می‌کنم تا چند وقت دیگر باید برویم پارک لاله و بگوییم یک قسمت از زمین آسفالتی را مهیای بازی تیم‌ها کنند! نه چمن داریم، نه جایگاه مناسب، نه امکانات بهداشتی مناسب، نه نور مناسب و مدام می‌گویند درست شده، عالی شده.
حدود سه سال است که گفته‌اند ورزشگاه تختی درست شده، تمام شده، اما وقتی یک بازی برگزار می‌شود، صدای همه درمی‌آید. استادیوم دستگردی هم اشکالات دیگری دارد و بازی بدون تماشاگر می‌شود یا استادیوم آزادی؛ در قطر خود استادیوم را ۹۰ روزه می‌سازند، اما اینجا سه سال می‌شود که چمنش خراب است. 
من سال ۹۱–۹۲ مدیرعامل نساجی بودم و با تیم‌های الهلال، نوبهار و موبای سیتی بازی داشتیم. چمن خراب بود و آن را در عرض ۳۰ روز، با آقای دکتر عسکریان که آن زمان رئیس سازمان تجهیز بود و خودش در میدان می‌ایستاد، درست کردیم. سه تا بازی برگزار شد و هیچ‌کس هم ایراد نگرفت.
چطور می‌شود که چمن در این سه سال درست نشود؟ علتش چیست؟ چون باید به زیرساخت نگاه شود و اینجا نقش مدیرعامل مشخص می‌شود.

مدیرعامل را بر چه اساسی انتخاب می‌کنیم؟

باشگاه‌ها ۸۰ درصد بودجه را دارند و ۲۰ درصد را هم باید مدیرعامل دربیاورد. اصلاً مدیرعامل را برای چه انتخاب می‌کنیم؟ بر چه اساسی می‌گویند ایشان مدیرعامل باشگاه ایکس بوده؟ حالا چه کار می‌کرده؟

فرمانده یگان نظامی راهور بوده؛ البته کارش در چارچوب مدیریتی خودش و باید بگویم زحمات زیادی هم کشیده است، اما بالاخره ما شاخص نداریم. قبلش چه کسی آمده؟ آقایی که در ایران‌خودرو بوده؛ انسان بسیار خوب و زحمت‌کش، کار بزرگ هم کرده، ولی در حوزه تخصصی‌اش نبوده. بعدش یک معلم؛ معلم چطور می‌آید مدیرعامل باشگاه می‌شود؟

یا مدیران دیگر باشگاه‌ها چه کاره بودند؟ مثلاً عضو شورای فلان یا نماینده مجلس بوده‌اند. وقتی می‌خواهیم معلم انتخاب کنیم، معلم تاریخ را نمی‌آوریم که زبان یاد بدهد یا معلم پرورشی را نمی‌گذاریم که ریاضی و انتگرال درس بدهد. هر کسی باید در حوزه تخصص خودش باشد.

مدیریت تخصصی، حلقه مفقوده فوتبال

فکر نمی‌کنم بیشتر از چهار یا پنج باشگاه الان واقعاً مدیریت تخصصی داشته باشند که خیلی هم خوب کار می‌کنند و بیشترین درآمد را از فروش بازیکن و تولید محصولات خودشان دارند، ولی بقیه چه؟

ما شاخص نداریم، نداریم. آن هم در حالی که یک سازمان صنعتی وقتی می‌خواهد حسابدار استخدام کند، می‌گوید باید تحصیل‌کرده باشد، پنج سال سابقه کار و حسن شهرت داشته باشد. حوزه مدیریت فوتبال هم آدم متخصص می‌خواهد.

فوتبال ورشکسته و قرارداد‌های نجومی

سوال: با توجه به نکاتی که مطرح کردید، معتقدید وضعیت ورزش ما، به‌ویژه در حوزه فوتبال، وضعیت خوبی نیست و درآمد نداریم و به نوعی در این حوزه با ورشکستگی مواجهیم؛ اما از آن طرف با اخباری که در خصوص قرارداد‌های بازیکنان منتشر می‌شود، این سؤال در افکار عمومی شکل می‌گیرد که اگر فوتبال درآمد و سود ندارد، این عدد و رقم‌هایی که در قرارداد‌ها بسته می‌شود چیست؟

محمدصادق درودگر: شما فکر می‌کنید باشگاه‌های بزرگ کشورمان به‌صورت تخصصی به این فکر کردند که فلان باشگاه برای ما سودآور است و برویم آن را بخریم و از آن بهره‌مند شویم؟ آیا باشگاه‌ها را برای ارزش‌گذاری به بورس و فرابورس بردند و آنها را فروختند؟ خیر.
این دو باشگاه را به‌صورت دستوری فروختند. اول قرار بود آنها را به خودروسازان واگذار کنند که دیدند محصولاتشان آن‌قدر بی‌کیفیت است که هزینه خودشان را هم تأمین نمی‌کند و قابل رقابت نیستند.
بعد تصمیم بر این شد که آنها را به دو اپراتور بدهند که مدیران عاقلی در رأسشان قرار داشتند و نپذیرفتند و گفتند در همین حوزه تبلیغات صنعت فوتبال فعالیت می‌کنند. وقتی دیدند هیچ‌کس قبول نکرد، آن را به یک مؤسسه بانکی و هلدینگ خلیج فارس دادند.
نکته جالب این بود که مدیریت هلدینگ خلیج فارس بر عهده آقای علی عسگری بود که پیش از این در صداوسیما حضور داشتند و حق پخش را نمی‌دادند، اما در این مقطع گفتند فوتبال را باید با حق پخش اداره کرد و دنبال حق پخش بودند.

همه باید سر جای خودشان باشند

در صبحگاه ارتش که رژه شروع می‌شود و می‌خواهند سان ببینند، می‌گویند: «همه به جای خود». منِ سرباز باید جای خودم باشم، افسر، فرمانده گروهان و فرمانده گردان هم باید در جایگاه خودشان باشند.
ما باید این امر را بپذیریم که هر کس سر جای خودش باشد و مدیران، مثل همان چند شرکت صنعتی که گفتم، با علم و آگاهانه انتخاب شوند و اثرگذار باشند.

پول در فوتبال هست، اما عادلانه نیست

همان‌طور که گفتید، پول‌هایی که در فوتبال هزینه می‌شود، در واقع با عدالت و انصاف نیست؛ یک تیم دو هزار میلیارد می‌دهد و تیم دیگر توانایی پرداخت ۲۰۰ میلیارد را هم ندارد و سقوط می‌کند.

ریشه مشکل؛ نداشتن استراتژی و برنامه

سوال: علت این ممنوعیت حمایت چیست؟

محمدصادق درودگر: نداشتن استراتژی و برنامه. یک زمانی در این کشور استراتژی و برنامه وجود داشت و می‌گفتند هر سازمان یا مؤسسه‌ای که بالای ۵۰ میلیون تومان گردش مالی دارد، باید باشگاه درست کند؛ ذوب‌آهن اصفهان، راه‌آهن، هما، نیروی زمینی، نیروی دریایی که ملوان را داشت، عقاب نیروی هوایی، پاس نیروی انتظامی، بانک ملی، بانک تجارت، بانک سپه.
اینها فقط تیم فوتبال نداشتند و ۲۱ رشته ورزشی را در بخش آقایان و بانوان دنبال می‌کردند.

وقتی باشگاه، باشگاه بود نه فقط یک تیم

الان بروید ورزشگاه هما را ببینید؛ زمین تمرینی و سازمان اداری‌اش درست مثل نیروی زمینی است؛ سالن چندمنظوره، رشته‌های وزنه‌برداری، تکواندو، کاراته، سالن رزمی، زمین چمن تمرینی، استخر و… همه‌چیز دیده شده، چون این یک برنامه بود.
یک نفر فکر کرده، نشسته مطالعه کرده و کارگروهی را بر این مبنا تشکیل داده و گفته ما باید باشگاه داشته باشیم؛ در حالی که الان فقط تیم داریم.

۲۱ رشته ورزشی در یک شهر، یک باشگاه

قبلاً همای تهران، ذوب‌آهن اصفهان و… در شهر‌های خودشان ۲۱ رژه ورزشی در رشته‌های وزنه‌برداری، کشتی، بسکتبال، والیبال، تکواندو، کاراته و… داشتند.
الان آقای تاجرنیا در تیم استقلال اقدام به این کار کرده و مشغول آماده‌سازی تیم‌های مختلف ورزشی است و سرمایه‌گذاری‌های خوبی در فوتبال دسته «ب» سیستان و بلوچستان و تیم والیبال در گنبدکاووس انجام داده‌اند که امیدوارم موفق شوند.

وقتی نقشه راه نیست، مقصد هم مشخص نیست

الان برنامه‌ای وجود ندارد که بگوییم بر طبق آن، باشگاه از نقطه «آ» به نقطه «ب» برسد. وقتی این برنامه وجود ندارد، یعنی نقشه راه و هدف وجود ندارد و اغلب تیم‌ها همین‌طور اداره می‌شوند.

واگذاری‌های مقطعی، مدیریت ناپایدار

در زمان گذشته، پرسپولیس به بنیاد جانبازان واگذار شد و منجر به جابه‌جایی آقای علی پروین شد و تیم استقلال توسط افرادی مورد بهره‌برداری قرار گرفت که از حمایت‌های مثلاً ستاد فرمان برخوردار بودند؛ برای بازیکنان زمین می‌گرفتند و برای باشگاه دفتر تهیه می‌کردند.
بعد‌ها این باشگاه‌ها به مؤسسات دیگر منتقل شد و دست‌به‌دست شد؛ روندی که همچنان ادامه دارد و حتماً بعد‌ها هم به سایرین داده می‌شود.

باشگاه‌داری پایدار نداریم

چرا؟ چون این‌طور نیست که شما مثل باشگاه «CNR» باشید که همواره از سوی یک مؤسسه بانکی پشتیبانی شود یا مثل باشگاه رم باشید که همیشه توسط یک سیستم مشخص اداره شود.
مشکل اصلی فوتبال؛ نبود درآمد پایدار و نقشه راه

سوال: پس یکی از مشکلات، عدم درآمد پایدار است؟

محمدصادق درودگر: مشکل اصلی نبود درآمد پایدار، نبود برنامه و نبود استراتژی است. وقتی استراتژی و برنامه داشته باشید، نقشه راه مشخص می‌شود و در این نقشه راه، حق پخش هم دیده می‌شود.

سوال: به موضوع چمن‌ها که این روز‌ها هم داغ است اشاره کردید و بحث «مافیای چمن» هم که از مدت‌ها پیش مطرح است. مشکل اصلی این حوزه چیست که عقب‌گرد داشتیم؟ آیا این مورد هم به همان بی‌مدیریتی چندساله برمی‌گردد؟

محمدصادق درودگر:  نه، این مسائل به سه چهار سال اخیر برمی‌گردد. مگر لیگ ما در ۴۲ سال قبل برگزار نمی‌شد؟ یک دوره‌ای چمن‌های ما گِلی، کچل و به‌طور کلی خراب بود. امارات، قطر و عربستان هم این‌طور بودند؛ حالا یک جا ما بهتر بودیم، یک جا آنها.
اسپانیا، ایتالیا یا انگلیس به خاطر نبود آفتاب و رشد چمن، از پروژکتور‌های متحرک استفاده می‌کنند تا فصل را برایش عوض کرده و به چمن نور بدهند که همیشه شاداب باشد. این یعنی استفاده از تکنولوژی روز.

چمن هیبریدی؛ تکنولوژی‌ای که استفاده نکردیم

یا اینکه چمن‌ها را هیبریدی کرده‌اند که خود این تکنیک هم به دو دسته ایمپلنت و فرشی تقسیم می‌شود. ما از این تکنولوژی چه بهره‌ای می‌بریم؟ هیچی.

سوال: تکنولوژی یک موضوع است، اما مسائلی مثل مشکل آبیاری یا کود هم مطرح است. نظر شما در این خصوص چیست؟

محمدصادق درودگر: همه این اتفاقات در این دو سه سال رخ داده است.

سوال: یعنی قبلاً هم از همین آب داده می‌شد؟

محمدصادق درودگر: همه‌جا همین‌طور است. من که هیچ‌کدام از اینها را قبول نمی‌کنم. الان یک شخصی مثل من و شما با باشگاه‌های آنتالیااسپرت و آلانیااسپرت قرارداد بسته تا از چمن آنها نگهداری کند؛ خودش هر شش ماه یک‌بار چمن را باز می‌کند و در عرض دو سال، با همین بیل‌ها، چمن را جمع و در عرض پنج روز یک چمن قشنگ و آماده آنجا نصب می‌کند.
من در این حوزه هم تخصص دارم هم اطلاعات.

گزارش فنی ایتالیایی‌ها از زمین‌های ایران

سال ۲۰۱۴، در زمان آقای مدبر که رئیس شرکت توسعه و تجهیز بود، شرکت میکسو ایتالیا را دعوت کردم و به اتفاق آنها از زمین یادگار امام تبریز، تختی و آزادی بازدید کردیم. آنها از زمین‌ها نمونه‌برداری کردند و قرار شد چمن‌های ما را درست کنند.
گفتند در زمین تختی ۱۳ نوع چمن مختلف کاشته شده است؛ گویا هرجا کچل بوده، یک کیسه ریخته‌اند و رنگ‌های مختلف در آمده و علاوه بر این، نزدیک به هفت هشت نوع آفت دارد.
درباره زمین آزادی گفتند نسبتاً خوب است، چون زیرسازی شده و آب گرم از زیرش حرکت می‌کند تا در فصل زمستان خوب بماند و ریشه‌اش خراب نشود و به زردی نزند؛ ولی به‌صورت سنتی کشت شده و باید با چمن هیبرید اجرا شود تا لایه‌های الیاف، چمن طبیعی را بگیرند.
شما در فوتبال اروپا نمی‌بینید که چمن با تکل بازیکنان کنده شود، زیرا الیاف چمن را نگه می‌دارند.

یک میلیارد دلار خواستند، گوش نکردند

خب نتیجه چه شد؟ یک میلیارد دلار برای این کار خواستند؛ تازه آن زمان نرخ دلار هزار تومان بود. تقاضا کردند در استادیوم تختی که زمین خیلی زیاد است، پنج خزانه احداث شود و چمن‌ها به‌صورت مرتب، بر اساس شرایط آب‌وهوایی، در استادیوم‌های سطح تهران و حتی کشور تعویض شوند که پیشنهادشان مورد استقبال قرار نگرفت.

۷ میلیارد هزینه شد، چمن در گمرک از بین رفت

بعد چه کردند؟ آن موقع ۷ میلیارد دادند و برای چمن زمین یادگار امام از ترکیه چمن خریدند. چمن آمد و مدت‌ها توسط جهاد کشاورزی در گمرک بازرگان ماند، زیرا هر گیاهی که وارد کشور می‌کنید باید پروسه گردش کار اداری‌اش انجام شود تا آفت نداشته باشد.
گفتند چمن بررسی نشده و فاقد مجوز است. اتفاقاً کار درستی کردند تا آفت جدیدی به آفت‌های کشاورزی کشورمان اضافه نشود، اما چمن در همان گمرک از بین رفت و دوباره ۷ میلیارد دیگر برای همان چمن هزینه کردند.
نکته جالب توجه این است که شرکت ایتالیایی بعد از نمونه‌برداری گفت برای یادگار امام باید از چمن سردسیری استفاده شود نه گرمسیری، چون درجه هوا آنجا پایین و بسیار سرد است، ولی گوش نکردند.‌
می‌خواهم بگویم این مسائل به همان فقدان برنامه و استراتژی برمی‌گردد و همان‌طور که گفتم، گروهان باید سر جای خودش باشد.

ساخت استادیوم تخصص می‌خواهد

شما به همین شرکت توسعه و تجهیز که الان هستند نگاه کنید؛ الان شهردار است و قبلاً مهندس بود. به عقبه قبلی نگاه کنید؛ کدام‌یک از آنها در حوزه ساخت‌وساز ورزشی تخصص داشتند؟
حتی همین شهردارانی که الان حضور دارند و احترام زیادی برایشان قائلم و زحمات زیادی هم کشیده‌اند و خبر دارم کار‌های بزرگی برای شهر رشت کرده‌اند، اما به نظر من متخصص امور ورزشی نیستند.
استادیوم ورزشی خودش تخصص خاصی می‌خواهد و یک کار متفاوت است. این‌جور نیست که من بتوانم هم ساختمان بلندمرتبه بسازم، هم ساختمان کارخانه‌ای و هم استادیوم. اینها تخصص‌های مختلفی را می‌طلبد.
من نمی‌توانم هم سد بسازم هم معدن. درست است که تخصص همه اینها مهندسی است، اما مهندسی رشته‌های مختلف دارد.

سؤال: با توضیحاتی که ارائه کردید، آیا بحث مافیای چمن و درآمد‌های مرتبط با این حوزه را رد می‌کنید؟

محمدصادق درودگر: خیر، رد نمی‌کنم، اما اینها ریشه اصلی نیستند؛ اینها معلول هستند. وقتی شما فضا را رها و آن را تبدیل به لجنزار می‌کنید، طبیعی است که پشه هم به وجود می‌آید. این مسائل وجود دارند، اما علت اصلی نیستند.

الان دو شرکت آمده‌اند و همه پروژه‌ها را در اختیار گرفته‌اند. یکی از آنها فردی است که خودش قبلاً در شرکت تجهیز مسئولیت داشته، با کل کشور ارتباط داشته و مشغول کار است. شرایط دقیقاً شبیه شکر، موز و برخی محصولات دیگر است و اجازه نمی‌دهند هیچ فرد دیگری وارد این حوزه شود.

سؤال: اعداد و ارقام این حوزه به چه شکل است؟

محمدصادق درودگر: واقعیت این است که عدد و رقم دقیق در اختیار ندارم. چند روز پیش رقمی در حد ۵۰ تا ۶۰ میلیارد تومان برای هر استادیوم شنیدم. حالا نمی‌دانم دقیقاً هزینه‌ها چقدر و سود چقدر است، اما این رقمی است که شنیده‌ام.

سؤال: برگردیم به بحث اصلی. اگر صداوسیما عقب‌نشینی نکند، آیا باشگاه‌ها واقعاً می‌توانند جلوی دوربین‌ها را بگیرند و روند دیگری را رقم بزنند؟

محمدصادق درودگر: این اتفاق قبلاً افتاده است. آقای کفاشیان یک بار این کار را انجام داد و آقای دادکان هم یک بار می‌خواست این کار را انجام دهد.
یک بار هم در دوره‌ای که آقای سردار ملاحی مدیرعامل باشگاه پاس بود، در جریان بازی استقلال تهران و پاس، دور زمین تبلیغات کاشی سعدی نصب شده بود. صداوسیما اعلام کرد که بازی را پخش نمی‌کند و ایشان هم گفت پخش نکنید و دوربین‌ها را از ورزشگاه بیرون کرد.

دعوا بر سر ۳۰ میلیون تومان

بحث و دعوا و جدل شد و در نهایت آقای ملاحی غالب شد؛ بالاخره ایشان فرمانده پلیس تهران بود. گفت من ۳۰ میلیون تومان از کاشی سعدی گرفته‌ام و اینجا نصب کرده‌ام، شما ۳۱ میلیون تومان بدهید، من اصلاً دیگر این تبلیغ را جمع می‌کنم.
فردای آن روز جلسه‌ای در شبکه سوم سیما برگزار شد و آقای متقی، رئیس شبکه، با مبلغ ۱۸۰ میلیون تومان ـ با دلار ۲۵۰ تا ۳۰۰ تومانی آن زمان ـ حق پخش را خریداری کرد.

حق پخش باید به صاحبش برسد

جالب است بدانید بعد از آن، آقای محمد هاشمی که رئیس صداوسیما بود، سال‌ها پیگیر این موضوع بود که چرا درآمد‌هایی که از تبلیغات به دست می‌آید، در بودجه عمومی صداوسیما آورده شده است.
ایشان می‌گفت این کار نقض قانون است و حتی به دادگاه مراجعه می‌کرد و معتقد بود این درآمد باید در بودجه‌های اختصاصی بیاید؛ اختصاصی به چه کسی؟ به صاحبش. یعنی قانون آن زمان به نفع مالک اثر بود.
حتی رئیس صداوسیما را سال‌ها به دادگاه بردند و آوردند، اما بعد از آن متوجه شدند که این پول رقم بالایی است و در نهایت تصمیم گرفتند آن را به بودجه صداوسیما اضافه کنند.

سؤال دانشجو: آقای درودگر، همان‌طور که اشاره کردید، در فوتبال و سایر رشته‌های ورزشی حق پخش به باشگاه‌ها داده نمی‌شود و به نظر بنده این موضوع در سطوح پایین‌تر و لیگ‌های پایه باعث ایجاد فساد می‌شود. باشگاه‌داری هزینه‌های زیادی دارد و بخشی از این هزینه‌ها از طریق فروش بازیکن و مسائل مشابه تأمین می‌شود. البته در برخی موارد برعکس هم هست؛ یعنی باشگاهی که بازیکن می‌فروشد، باید بازیکن هم جذب کند و یک دادوستد وجود دارد.
وقتی حق پخش پرداخت نمی‌شود، باشگاه مجبور است از راه‌های دیگر هزینه‌ها را جبران کند. چیزی که من به‌صورت تجربی دیده‌ام این است که در رده‌های پایه و لیگ‌های پایین‌تر، بازیکن مالی جذب می‌کنند یا از طریق تبانی و شرط‌بندی تأمین مالی صورت می‌گیرد.
در لیگ‌های پایین‌تر کشور خودمان این موضوع بسیار دیده می‌شود؛ باشگاه‌ها معمولاً پول بازیکن را نمی‌دهند و نتایج از قبل مشخص است که کدام تیم سقوط و کدام تیم صعود می‌کند. شرط‌بندی‌ها انجام می‌شود و دو سه نفر از بازیکنان با هم هماهنگ می‌شوند و نتیجه‌ای را که می‌خواهند رقم می‌زنند و از این طریق به پولی که باشگاه نتوانسته پرداخت کند، می‌رسند.
به نظر من این مسئله فوتبال ما را به‌شدت فاسد کرده است. خواستم نظر شما را در این رابطه بدانم.

یک میخ بد کوبیده شد، یک کشور ویران شد

محمدصادق درودگر: یک مثال ژاپنی وجود دارد که می‌گوید فردی می‌خواست میخی را به نعل اسب بکوبد، میخ را بد کوبید. به خاطر آن میخ، سربازی از اسب به زمین افتاد؛ به خاطر افتادن آن سرباز، یک ارتش شکست خورد؛ و به خاطر شکست آن ارتش، یک کشور ویران شد.

یعنی اگر در ابتدای کار، آن میخ درست کوبیده نشود، در ادامه در همه‌جا با شکست مواجه خواهیم شد. من دقیقاً همین را عرض کردم. گفتم ما باید درآمد‌های واقعی فوتبال را تحصیل کنیم.

اگر درآمد‌های واقعی فوتبال تحصیل شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ بخش خصوصی علاقه‌مند می‌شود؛ نه بخش خصوصی‌ای که مجبور باشد وارد فوتبال شود. در مقطعی فقط بدهکاران بزرگ بانکی تیم‌داری می‌کردند.
وقتی بخش خصوصی واقعی و عاقل ـ نه عاشق ـ وارد فوتبال شود، دنبال دوتا دوتا چهارتاست، دنبال هزینه و فایده است. می‌آید آدم‌ها را بر مبنای تخصص انتخاب می‌کند، درآمدهایش را مشخص می‌کند و بودجه را بر آن اساس می‌نویسد و بر همان مبنا هم هزینه می‌کند.
این‌گونه نیست که یک نفر بیاید و یک‌دفعه امروز ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیارد تومان هزینه کند؛ یا مثل فصل گذشته که ارقام به ۲ هزار میلیارد تومان رسید.
نمونه‌اش سرمربی‌ای است که ۸۰۰ میلیون تومان قرارداد داشت و یک‌دفعه قراردادش را سه‌ساله کردند، سه برابر شد و به ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان رسید. یا بازیکنی که قرارداد ۵۰۰ میلیون تومانی داشت و باید قراردادش را ادامه می‌داد، اما ناگهان قراردادش به ۱۰ میلیارد تومان رسید. این یعنی بی‌قانونی.
بازیکنی که قرارداد ۵۰۰ میلیون تومانی دارد، باید تا پایان قرارداد به آن متعهد باشد. شما الان می‌بینید بازیکنی مثل یامال در بارسلونا، تا زمانی که قرارداد دارد، یک ریال هم اضافه دریافت نمی‌کند و بعد از پایان قرارداد، قرارداد جدید مالی می‌بندد.
همه موظف‌اند به قرارداد عمل کنند. اگر عمل نکنند، کنار گذاشته می‌شوند و حتی ممکن است سال‌ها اجازه بازی نداشته باشند. اما اینجا این‌گونه نیست.

افزایش نجومی بدون خروجی فنی

اینجا بازیکنی که صاحب قرارداد است، با او دوباره قرارداد می‌بندند و مبلغ قراردادش را چند برابر می‌کنند، بدون هیچ خروجی فنی؛ که در نهایت همان بازیکن هم فوتبالش عملاً محو و تمام می‌شود.

لجنزار که باشد، پشه هم هست

بنابراین شما درست می‌فرمایید؛ وقتی این درآمد‌ها حاصل نشود و فضا قانونمند نباشد، همان فضای لجنزار شکل می‌گیرد و وقتی لجنزار باشد، پشه هم به وجود می‌آید.
اگر می‌خواهیم پشه‌ای ایجاد نشود، باید آن لجنزار را از بین ببریم.

سؤال: فوتبال ایران بدون حق پخش قابل اداره نیست و اگر این درآمد تأمین نشود، در نهایت فوتبال ما دچار آسیب می‌شود. ارزیابی شما چیست اگر فرض کنیم این حق پخش تا پنج سال آینده پرداخت نشود؟ به نظر شما ورشکستگی رخ می‌دهد یا وضعیت موجود ادامه پیدا می‌کند؟

محمدصادق درودگر: به هیچ عنوان قابل پیش‌بینی نیست. وقتی هدف مشخصی وجود ندارد، هر مسیری که بروید، رفته‌اید، اما معلوم نیست به کجا می‌رسید.
مثلاً اگر بگویم می‌خواهم به اصفهان بروم، چند راه مشخص وجود دارد؛ می‌توانم پیاده بروم، با دوچرخه بروم، با موتور بروم، با خودروی شخصی بروم، با اتوبوس بروم، با قطار بروم یا با هواپیما. راه‌ها مشخص است.
اما وقتی نمی‌دانم مقصد کجاست، دیگر نمی‌توانم بگویم با چه وسیله‌ای باید حرکت کنم.
اگر بگویم می‌خواهم به شهر ری بروم، مشخص است که هواپیما به شهر ری نمی‌رود؛ پس ابزار و لوازم سفر مشخص می‌شود. الان با این شرایط، هیچ‌چیز قابل ارزیابی نیست.

هر مدیر می‌آید، یک سیاست جدید

یک رئیس صداوسیما می‌آید و یک سیاست را دنبال می‌کند، یک وزیر ورزش می‌آید و سیاست دیگری دارد. الان مثلاً بحث حق پخش به مجلس رفته، به شورای نگهبان رفته.
من یک سؤال از شما می‌پرسم؛ آیا قیمت‌گذاری چلوکباب در مجلس تصویب می‌شود؟ آیا قیمت آهن یا نفت در مجلس مشخص می‌شود؟
مالک نفت، وزارت نفت است که به نمایندگی از مردم استخراج می‌کند و به قیمت جهانی می‌فروشد.

سؤال: خب، آنجا مالک مشخص است.

محمدصادق درودگر:اینجا هم مشخص است؛ مالک فوتبال است. کاملاً روشن است.
من قبلاً هم صراحتاً مصاحبه کردم و گفتم این روند سرکاری است. وقتی مجلس مصوب کرد، همه جشن گرفتند، اما من گفتم سرکاری است.
دیدید که همین‌طور هم شد؛ بعد از مدتی نقض شد و این روند همچنان ادامه دارد.

سؤال: تأکید شما بیشتر روی حق انحصار پخش است یا روی خودِ درآمد؟

محمدصادق درودگر: درآمد بر اساس حق انحصار پخش است.

سؤال: یکی از راهکار‌هایی که مطرح می‌شود این است که حق پخش در اختیار صداوسیما باشد، اما درآمد آن به باشگاه‌ها پرداخت شود. نظرتان در این خصوص چیست؟

ماشین را دوباره اختراع نکنیم

محمدصادق درودگر: من در ابتدای صحبت‌ها گفتم ما نمی‌توانیم دوباره ماشین را اختراع کنیم. آب در صد درجه می‌جوشد؛ این قانون است، علم است.

سؤال: خب آن عدد به باشگاه‌ها می‌رسد، اما به نظر شما راهگشا نیست؟

محمدصادق درودگر: این راهکار مصنوعی است، راه‌حل واقعی نیست و حکم مُسکن را دارد. وقتی می‌خواهیم جراحی قلب انجام دهیم، باید ببینیم در دنیا چگونه عمل می‌کنند و همان‌طور عمل کنیم. اگر بخواهیم خودمان به فرمول برسیم، بیمار می‌میرد.
باید ببینیم دنیا چه کار می‌کند و ما هم همان کار را انجام دهیم.

چیز‌های ممنوع، یکی‌یکی ممکن شدند

سؤال: فکر می‌کنید این حق پخش روزی پرداخت خواهد شد؟

محمدصادق درودگر: قطعاً. اما ما هم پیاز را می‌خوریم، هم شلاق را می‌خوریم و هم پولش را می‌دهیم؛ ماجرا را که می‌دانید.
خیلی از چیز‌ها در این کشور برای فوتبال ممنوع بود؛ ورود بانوان، تبلیغات، که روزی ممنوع بود، اما همه اینها در زمان خودش اتفاق افتاد. ورود بانوان انجام شد، حتی در مشهد و آبادان و خوزستان که اجازه نمی‌دادند. حق پخش هم همین‌طور خواهد شد.
الان یک مخالفت و تقابل بی‌مورد است و از موضع زور با آن برخورد می‌شود. فعلاً زور دست صداوسیماست.
ما حتی برای نصب دوربین‌های VAR هم اگر بخواهیم اقدام کنیم، باید آنها تأیید کنند، چون فعلاً اختیار دست آنهاست. درست است که صداوسیما یک نهاد حاکمیتی است، اما فوتبال حاکمیتی نیست.
مثلاً اگر امروز صداوسیما بگوید فوتبال باید در فلان استادیوم برگزار شود، نهایتاً این اتفاق می‌افتد.

سؤال: با توجه به بحث حق پخش، آیا صداوسیما واقعاً حق پخش فوتبال‌های خارجی را خریداری می‌کند؟ اطلاع دارید که افتتاحیه جام جهانی اخیر را خریده یا نه؟

محمدصادق درودگر: خدمت شما عرض کنم که تا یک مقطعی اصلاً خریداری نمی‌کردند. به هر حال دوستانی از جا‌های مختلف کمک می‌کردند و آرم برنامه را شطرنجی می‌کردند که دیده نشود؛ خیلی جالب بود، انگار کسی هم متوجه نمی‌شد.
تا اینکه AFC و FIFA بر اساس همین اقداماتی که ما انجام دادیم، قوانین را وضع کردند؛ چون در دنیا هیچ‌کس چنین کاری نمی‌کرد جز ما. آنها ما را ملزم کردند که حق پخش را خریداری کنیم.
برخی از بازی‌ها را خریدند و برخی را نه. شما الان اگر شبکه سه را روی آنالوگ نگاه کنید، بعضی وقت‌ها مثلاً به‌جای پخش بازی تیم ملی، فیلم سینمایی نشان می‌دهند، اما همان بازی در پخش دیجیتال نمایش داده می‌شود. می‌خواهم بگویم بعضی بازی‌ها را می‌خرند.

دو بازی تیم ملی را فروختم و پولش نقد پرداخت شد

خود من، زمانی که مسئولیت داشتم، دو بازی تدارکاتی تیم ملی ایران را ۵۱ هزار یورو به صداوسیما فروختم، پول آن را هم نقداً دریافت کردم و به حساب فدراسیون فوتبال واریز شد و بعد از آن بازی پخش شد.
یعنی آنجا از موضع قدرت ایستادگی کردم و گفتم این پول باید پرداخت شود و پرداخت هم شد و سپس بازی پخش شد.

در حق پخش باید جدی ایستاد

به نظر من در این حوزه باید جدی بود و جدی عمل کرد. مقداری هم مطالعه کردم و بررسی کردم که در کجا‌ها مجلس در موضوع حق پخش ورود کرده است.
دیدم اسپانیا در سال ۲۰۰۹ وارد این موضوع شده است. ابتدا فکر کردم شرایط اسپانیا شبیه ایران بوده، اما بعد دیدم نه.
تیم‌های لیگ یک اسپانیا به مجلس مراجعه کردند و گفتند پخش تلویزیونی به مبلغ ۷۳۳ میلیون یورو فروخته می‌شود و کل درآمد آن به باشگاه‌های لیگ برتر داده می‌شود و سهمی به ما نمی‌رسد و فقط حدود پنج درصد به ما اختصاص داده می‌شود؛ در حالی که بازیکنان آنها را ما تربیت می‌کنیم و در لیگ‌های خودمان پخته می‌شوند و به تیم‌های بالاتر رفته و ستاره می‌شوند.
حتی داوران کشور هم اینجا تجربه کسب کرده و تبدیل به داوران بزرگ می‌شوند.

ورود مجلس برای دفاع از باشگاه‌ها، نه تعیین مالکیت

در آنجا مجلس مصوب می‌کند رقم ۷۳۳ میلیون یورویی به ۹۷۳ میلیون یورو افزایش پیدا کند و این گروه‌ها هم صاحب سهم شوند.
یعنی مجلس برای دفاع از باشگاه‌های مردمی وارد می‌شود، نه اینکه بیاید بگوید حق پخش مال چه کسی است یا نیست؛ زیرا این موضوع برای همه روشن است.
برداشت‌های کوتاه از چند تصویر

________________________________________

“یک تصویر؛ یک برداشت”

در این بخش از برنامه «پل حافظ»، چند تصویر پشت‌سرهم برای مهمان نمایش داده شد و او برداشت نخست خود را درباره هر تصویر بیان کرد.

قاب عکس پل حافظ

تصویر اول 

محمدصادق درودگر: بزرگ‌ترین کلاهی که سر فوتبال ما رفت.

تصویر دوم

محمدصادق درودگر: ترامپ از هر موقعیتی استفاده می‌کند تا خودش را مطرح کند؛ اگر دیده باشید، حتی اگر مثلاً جایزه کالسکه طلایی را در نیجریه به او بدهند، بلند می‌شود و می‌رود تا آن را دریافت کند.

تصویر سوم

محمدصادق درودگر:افسانه ورزشگاه ملی.

تصویر چهارم

محمدصادق درودگر:صعود ایران به مرحله بعد.

تصویر پنجم

محمدصادق درودگر:تیم ملی که باید جوان‌تر شود.

________________________________________

مجری: برگردیم سولات، نوبت دانشجویان.

سؤال دانشجویی: درباره موضوع انحصار در حق پخش، نکته‌ای را می‌خواهم مطرح کنم و نظر شما را بدانم. به نظر من، ورزش جدا از همه کارکرد‌هایی که در حوزه سیاست، قدرت، اقتصاد و موارد دیگر دارد، یک کارکرد تفریحی هم دارد.
امروز تفریحات جایگزین زیادی به وجود آمده است؛ چه از طریق فضای مجازی و چه از طریق تلفن‌های همراهی که در اختیار همه قرار دارد. در این شرایط، بسیار مهم است که ورزش بتواند جذابیت خود را حفظ کند.
احساس من این است که با انحصاری که وجود دارد، عملاً فضا برای نوآوری و رقابت محدود می‌شود. انحصار یعنی همین وضع موجود باید پذیرفته شود و امکان انتخاب و تنوع کاهش می‌یابد.
اما اگر این فضا آزاد باشد و پلتفرم‌های مختلف وارد سرمایه‌گذاری شوند، ایده‌های جدید بیاورند و کار‌های نوآورانه انجام دهند، این رقابت باعث افزایش کیفیت می‌شود و افزایش کیفیت نیز به حفظ جذابیت ورزش، به‌ویژه فوتبال، کمک زیادی می‌کند. نظر شما در این باره چیست؟

پلتفرم‌ها سینما را متحول کردند

محمدصادق درودگر: خوشبختانه امروز پلتفرم‌های مختلفی در ایران فعال هستند که در یک بازه حدود شش‌ساله، صنعت سینما را متحول کرده‌اند. اکنون بسیاری از مردم دیگر برای تماشای فیلم به سینما نمی‌روند و آثار را از طریق این پلتفرم‌ها دنبال می‌کنند.
اگر حق پخش مستقیم مسابقات به این پلتفرم‌ها واگذار شود، آنها برای منافع خودشان بهترین کارشناسان، مجریان و گزارشگران را به کار می‌گیرند و صداوسیما عملاً توان رقابت با آنها را نخواهد داشت.
در حال حاضر اگر نگاه کنید، فضا یکنواخت شده است. آقای پیمان یوسفی، انسانی خوب و وارسته است، اما رقیب او چه کسی است؟ آقای احمدی رقیبش کیست؟ آقای میثاقی رقیبش چه کسی است؟
آقای جواد خیابانی را من از کودکی دیده‌ام که برنامه اجرا می‌کند و هنوز هم فعال است. چرا؟ چون اجازه ندادیم نیرو‌های مستعد در این حوزه وارد میدان شوند، رقابت کنند و رشد کنند و بر اساس تخصص، توانایی، مدیریت حرفه‌ای ورزش و دانش بالا به آنها میدان داده شود.
من بعضاً صحبت‌هایی را که در برنامه‌های ورزشی صبحگاهی می‌شنوم و واقعاً تعجب می‌کنم که سطح اطلاعات تا چه اندازه پایین است؛ در حد اطلاعات عمومی یک فرد عادی درباره فوتبال.
بعضی اظهارنظر‌ها به‌گونه‌ای است که آدم تعجب می‌کند چرا چنین اطلاعات نادرستی به مردم داده می‌شود.

چهار میلیون بیننده در برابر ۴۰۰ هزار نفر

واقعیت این است که اگر پلتفرم‌ها اجازه داشته باشند برنامه‌های متنوع تولید کنند، نتایج کاملاً متفاوت خواهد بود. یک پلتفرم که نامش را نمی‌آورم، در مدت کوتاهی چهار میلیون بیننده جذب کرده، در حالی که در همان بازه، یک برنامه تلویزیونی ۴۰۰ هزار بیننده داشته است.
این موضوع به نظر من به‌روشنی نشان می‌دهد که فرمایش شما کاملاً درست است.

فوتبال، فراتر از یک بازی

فوتبال در صنعت، در سیاست، در اقتصاد، در نشاط اجتماعی و در اوقات فراغت مردم نقش بسیار مؤثری دارد. حتی گفته می‌شود اگر می‌خواهید زندان نسازید، مدرسه و دانشگاه بسازید؛ اگر می‌خواهید بیمارستان نسازید، ورزشگاه بسازید.
توجه به ورزش و ورزشگاه‌ها باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی می‌شود. امروز بودجه‌های کلانی برای معضلات فرهنگی، مبارزه با مفاسد اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر اختصاص داده می‌شود، در حالی که اگر ورزش توسعه پیدا کند، نیازی به هزینه‌کرد گسترده در این بخش‌ها نخواهد بود و کاهش چشمگیری در آسیب‌های اجتماعی ایجاد می‌شود.

سؤال: با توجه به توضیحاتی که درباره پلتفرم‌ها ارائه دادید، آیا می‌توان برداشت کرد که شما نظارت ساترا را نیز قبول ندارید؟

محمدصادق درودگر: من نمی‌گویم نظارت نباید وجود داشته باشد؛ نظارت حتماً باید باشد. اما مسئله این است که تمام نظارت‌ها به نفع صداوسیما طراحی شده است.
اتفاقاً من موافق نظارت هستم تا هر کسی هر حرفی را نزند و خانواده‌ها بتوانند با اطمینان از این برنامه‌ها استفاده کنند و چارچوب‌های اخلاقی رعایت شود، اما نباید همه فضا را بست تا صداوسیما میدان‌دار باشد. به نظر من، صداوسیما باید رقیب پیدا کند.
الان یک شبکه جهانی وجود دارد که نامش را نمی‌خواهم بیاورم؛ ۳۰ شبکه دارد و مجموعاً ۵۰۰ نفر پرسنل. صداوسیمای ما ۵۲ هزار کارمند دارد. سؤال این است: برای چه؟ چه برنامه‌هایی تولید می‌کنید؟

________________________________________

“پنج واژه؛ یک جمله”

در این بخش از برنامه «پل حافظ»، پنج واژه مشخص به مهمان ارائه می‌شود و از او خواسته می‌شود با استفاده از همه آنها یک جمله منسجم بسازد. واژه‌های این قسمت «پل حافظ»، «دلال»، «حق پخش»، «فدراسیون» و «لابی» بودند.

محمدصادق درودگر: جمع‌کردن این کلمات در یک جمله کمی سخت است، اما جمله‌ای که شاید خودم هم خیلی نپسندم را می‌گویم:
«فدراسیون فوتبال با لابی مجلس، جهت مبارزه با دلال‌ها مذاکره کرد تا حق پخش را دریافت کند و این موضوع را در سر پل حافظ اعلام کرد.»
________________________________________

سؤال: اگر امروز اختیار کامل داشتید، اولین اصلاح اقتصادی که در فوتبال انجام می‌دادید چه بود؟

محمدصادق درودگر: اولین اصلاح اقتصادی این بود که تمام باشگاه‌ها را موظف می‌کردم حداکثر ۱۰ درصد بیشتر از درآمد‌های واقعی‌شان در طول یک سال هزینه کنند و این درآمد‌ها را به‌طور شفاف در بودجه خود لحاظ کنند.
از این بودجه، ۲۰ درصد برای زیرساخت‌ها، ۲۵ درصد برای تیم‌های پایه و بانوان و باقی‌مانده برای تیم بزرگسال فوتبال هزینه شود.

سؤال: صداوسیما معتقد است پخش فوتبال یک «خدمت عمومی» است و با این نگاه از پرداخت حق پخش خودداری می‌کند. ارزیابی شما چیست؟

محمدصادق درودگر: سریال حضرت یوسف را دیده‌اید؛ ۲۰ میلیارد تومان در سال ۸۱ هزینه شد، آن هم با دلار ۸۰۰ تومانی. حالا کمک‌های جانبی از سازمان‌های دیگر را کنار می‌گذارم. صداوسیما آن را پخش می‌کند و می‌گوید خدمت عمومی به سینماست، اما پول پرداخت می‌کند.
چرا پول می‌دهد؟ چرا برای ۴۸ یا ۵۲ قسمت، که هر قسمت ۴۰ تا ۵۰ دقیقه است، هزینه می‌شود؟
ما در فوتبال حدود ۲۴۰ بازی لیگ برتر داریم، حدود ۳۰۰ بازی لیگ دسته اول، فوتبال و فوتسال بانوان، فوتبال ساحلی و جام حذفی؛ مجموعاً نزدیک به ۵۰۰ بازی.
این ۵۰۰ بازیِ ۹۰ دقیقه‌ای را حساب کنید که بعضی حتی ۱۲۰ دقیقه می‌شوند. اگر بخواهیم بر اساس همان معیار ۲۰ میلیارد تومانی آن زمان محاسبه کنیم که معادل حدود ۲۰ میلیون دلار بوده، امروز باید حداقل ۲۰۰ میلیون دلار پرداخت شود.

عدد نهایی؛ چند صد هزار میلیارد تومان

تازه این فقط برای مسابقات است؛ برنامه‌هایی مثل فوتبال برتر، شب‌های فوتبالی و سایر برنامه‌های مرتبط با فوتبال را هم اضافه کنید. مجموعاً باید رقمی نزدیک به ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پرداخت شود.
مشکل مالی است یا نبودِ تمایل به پرداخت؟

سؤال: با توجه به تجربه سال‌ها مذاکره، فکر می‌کنید صداوسیما به دلیل مشکلات مالی حق پخش را نمی‌دهد یا اساساً تمایلی به پرداخت ندارد؟

محمدصادق درودگر: بخشی از فعالیت‌ها در صندوق پیشکسوتان صداوسیما یا در بخش بازرگانی این سازمان انجام می‌شود. زمانی که درآمد‌های تبلیغاتی به دست می‌آید، متوجه می‌شوند که فوتبال چه ظرفیت عظیمی دارد.
برای مثال، هر ثانیه تبلیغ در برخی بازی‌ها ۱۷۵ یا ۲۷۰ میلیون تومان تعرفه دارد و بعضی برنامه‌ها مثل دربی تا ۹۰۰ برابر تعرفه فروخته می‌شوند. وقتی این ارقام را دیدند، متوجه شدند فوتبال یک منبع درآمد بسیار چشمگیر است. هر سازمان و هر فردی هم طبیعتاً درآمد را دوست دارد.

سؤال: یعنی مشکل کمبود بودجه نیست؟

محمدصادق درودگر: بودجه را می‌شود پیش‌بینی کرد. صداوسیما می‌تواند بر اساس نیازش بودجه بنویسد و مجلس هم موظف است آن را از محل درآمد‌های عمومی مانند مالیات و فروش نفت تأمین کند.
اینکه درآمد‌های فوتبال را به بودجه خودشان اضافه کرده‌اند، به نظر من پدیده‌ای جدید است.

محمدصادق دروگر پل حافظ

چرا فوتبال بانوان دیده نمی‌شود؟

سؤال دانشجو: یکی از مسائل این است که بانوان هزینه زیادی برای فوتبال داده‌اند، اما به نظر می‌رسد از حمایت و توجه کافی، به‌ویژه در حوزه رسانه، برخوردار نیستند. دلایل آن را از دیدگاهتان توضیح دهید.
 
محمدصادق درودگر: من از جمله افرادی بودم که در توسعه ورزش بانوان پیشگام بودم. زمانی که مسئول کمیته فوتسال فدراسیون فوتبال بودم، اولین جلسه کمیته‌های هیئت‌های فوتبال بانوان را برگزار کردم؛ در شرایطی که در قانون هنوز معاونت یا نایب‌رئیس بانوان پیش‌بینی نشده بود.
سرکار خانم سپنجی زحمات زیادی کشیدند. برنامه‌ها را در سالن حجاب برگزار کردیم و آموزش‌های مدیریتی به بانوان دادیم تا هیئت‌ها را راه‌اندازی کنند.
 
اولین دوره‌های مربیگری بانوان

اولین دوره مربیگری بانوان را خودم برگزار کردم و به‌عنوان مدرس حضور داشتم. افرادی مانند آقای دکتر ناصر صالح نیز در آن کلاس‌ها بودند.
نخستین گواهینامه‌های مربیگری بانوان در سالن بسکتبال آزادی صادر شد؛ سرکار خانم رمضانی و خانم دکتر شجاعی در آن کلاس‌ها حضور داشتند.
 
از تعطیلی کامل تا قهرمانی آسیا

فوتبال بانوان پیش از انقلاب، در سال‌های ۴۹ و ۵۰ با تیم‌هایی مانند دیهیم آغاز شد، اما پس از انقلاب کاملاً تعطیل شد. حدود ۱۰ سال است که فعالیت بانوان دوباره آغاز شده و موفقیت‌های چشمگیری هم داشته‌اند؛ قهرمانی آسیا در فوتسال و کسب نخستین پیروزی ایران در مسابقات جهانی توسط بانوان.

نایب‌رئیسی بانوان، ساختار اشتباه

به نظر من، ساختار نایب‌رئیسی بانوان در فدراسیون‌ها اشتباه است. باید یک رئیس فدراسیون وجود داشته باشد و کمیته‌ها به‌صورت مشترک برای بانوان و آقایان برنامه‌ریزی کنند.
اگر در قالب کمیته‌های مشترک فعالیت شود، سهم فوتبال بانوان از درآمد‌ها افزایش پیدا می‌کند؛ چون مسابقات بانوان پخش نمی‌شود و درآمدی در این زمینه ندارند.
 

________________________________________

“یک واژه؛ یک برداشت”

در این بخش از برنامه «پل حافظ»، چند واژه به‌صورت پشت‌سرهم برای مهمان مطرح می‌شود و او موظف است در حد یک ثانیه، اولین برداشت ذهنی خود را بیان کند. پاسخ‌های آقای درودگر به واژه‌های انتخاب‌شده به شرح زیر است:

ـ ساترا: سازمان نظارت و کنترل شبکه‌های مجازی

ـ ژنرال: فعلاً امیر قلعه‌نویی

ـ جادوگر: علی کریمی

ـ فوتبال: بزرگ‌ترین رویکرد جهانی به یک رشته ورزشی

ـ شرط‌بندی: فساد

ـ هوادار: مظلوم
________________________________________

سؤال: به بحث فساد اشاره کردید. شما سال‌ها مسئول اقتصادی فوتبال بودید و طبیعتاً با این مسائل مواجه بوده‌اید. لطفاً درباره «اقتصاد پنهان فوتبال» توضیح دهید و بفرمایید این منابع مالی دقیقاً کجا می‌روند.

محمدصادق درودگر: به‌عنوان مثال، در ترکیه بررسی شده که ۶۵ درصد داوران در شرط‌بندی‌ها نقش داشتند و برخی دستگیر شدند. در گذشته، آقای احمد آتیشو از تیم گالاتاسرای نیز به دلیل دخالت در نتایج مسابقات دستگیر شد.
در اندونزی و مالزی نیز گروه‌هایی برای پیگیری این موضوع فعال بودند و اراده‌ای برای برخورد وجود داشت. اگر نهاد‌هایی مانند FBI وارد عمل شوند و افرادی مانند ژوزف بلاتر را دستگیر کنند، نشان می‌دهد که اراده‌ای برای شفافیت و مقابله با فساد وجود دارد. اما در ایران، این اراده به نظر من مشاهده نمی‌شود.
 
سؤال: یعنی اراده‌ای برای مقابله با فساد در فوتبال ایران وجود ندارد؟

محمدصادق درودگر: در حال حاضر، چنین اراده‌ای وجود ندارد. در گذشته نمونه‌هایی بود؛ به‌عنوان مثال یک باشگاه در تبریز که مربیان و بازیکنان آن محروم شدند و اعتراف کردند.
باشگاه مس رفسنجان را داریم؛ پرونده‌هایی که مشخص شد و دادستان حکم داد، به پایان رسید، اما این باشگاه هنوز فعالیت می‌کند.
 
مقایسه با کالچوپولی؛ تفاوت برخورد

در مقایسه با ایتالیا و پرونده کالچوپولی، آنجا تیم متخلف چند رده پایین‌تر رفت، اما در ایران همچنان در لیگ برتر حضور دارند.
حتی برخی از افراد محروم‌شده هنوز سر کار هستند؛ دو یا سه نفر از آنها فعلاً خارج از فعالیت هستند، اما برخی دیگر به ناحق نامشان مطرح شد، مانند آقای بهاروند، آقای کشوری‌فرد و چند نفر دیگر که بی‌جهت نامشان ذکر شد تا بدنام شوند.
 
سؤال: نقش دلال‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

محمدصادق درودگر: دلال‌ها در فوتبال نقش بسیار قدرتمند و حرفه‌ای دارند و در حال حاضر حرفه‌ای‌ترین بخش فوتبال کشور همین بخش دلال‌هاست.
دلیل آن هم این است که هر سال قرارداد‌ها را هفت تا هشت برابر می‌کنند و در نتیجه درآمد خود را به همان نسبت افزایش می‌دهند. 
برای مثال، ۱۰ درصد از ۵ میلیارد تومان، ۵۰۰ میلیون تومان می‌شود؛ وقتی افزایش یابد، ۱۰ میلیارد و پس از آن ۱۰۰ میلیارد می‌شود؛ بنابراین هرچقدر درآمد افزایش یابد، سود خود را بالا می‌برند و به همین دلیل فوتبال تحت تأثیر این روند قرار می‌گیرد. به نظر من، آنها در کار خود بسیار حرفه‌ای عمل می‌کنند.

سؤال: پس بازمی‌گردیم به صحبت اول؛ یعنی پول هست و این‌طور نیست که اوضاع مالی فوتبال بد باشد؟

محمدصادق درودگر: ببینید، به‌طور مثال کشور منابع مالی زیادی دارد و سد‌ها ساخته می‌شوند، هزاران میلیارد تومان صرف پروژه‌ها می‌شود، اما به منابع طبیعی و خاک کشور توجهی نمی‌شود.
 
استادیوم‌هایی که به آغل تبدیل شدند

به‌عنوان مثال، در دولت دهم چندین استادیوم ساخته شد؛ یکی از آنها در زنجان بود و نماینده مجلس آن را به روستای خود برد.
در زمان افتتاح، بازیکن در محل نبود و مجبور شدند بازیکن از مرکز شهر بیاورند. بعد‌ها این زمین‌ها به آغل تبدیل شد، چون استادیوم‌ها در شهر‌هایی ساخته شدند که اساساً فوتبال نداشتند.
در حالی که برای باشگاه‌هایی مانند نساجی و ملوان چنین پروژه‌ای اجرا نشد.
این نشان می‌دهد که این اقدامات بر اساس نیازسنجی انجام نشده بود؛ پول بود، اما فکر و برنامه نبود.

________________________________________

“روایت صریح” 

در بخشی از این گفت‌و‌گو، مهمان برنامه به چند پرسش شخصی و صریح پاسخ داد.

سؤال: تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره فوتبالی شما چیست؟

محمدصادق درودگر: تلخ‌ترین خاطره فوتبالی من مربوط به درگذشت کاظم محمدی است. زمانی که در جام جهانی بودیم، به دلیل اینکه او محروم نشود، یک ضربه به او زده بودم. او در دوران کرونا فوت کرد. در همه زمینه‌ای که مشکل داشت با من تماس می‌گرفت، اما نفهمیدم که کرونا گرفته و متوجه وضعیتش نشدم وگرنه نمی‌گذاشتم از دست برود.

سؤال: شیرین‌ترین خاطره شما چیست؟

محمدصادق درودگر: شیرین‌ترین خاطره فوتبالی من مربوط به مسابقات فوتسال جام آسیا در ویتنام است. در مرحله اول بازی‌ها، تیم ما در آستانه حذف قرار داشت. در آنجا من که نایب‌رئیس کمیته فوتسال آسیا بودم، با خوش‌شانسی آقای جوجوگرا، رئیس مسابقات، هماهنگی‌هایی انجام دادم.
بازی بحرین و ژاپن برگزار شد؛ در آن مسابقه، مربیان دو تیم برزیلی بودند و با خبرنگاری که من هماهنگ کرده بودم مصاحبه و اعلام کردند که بازی فردا مساوی خواهد شد و تیم ایران حذف می‌شود. من این بازی را بررسی کردم و به آنها اعلام کردم که مصاحبه‌های شما نشان‌دهنده تبانی است.
ناظر بازی ژاپن و تایلند هم پاکستانی و شیعه بود. در نهایت ژاپن بازی را برد، تایلند حذف شد و تیم ایران همان سال قهرمان شد.

سؤال: تا کنون مجبور شده‌اید تصمیم حیاتی خلاف میل باطنتان اتخاذ کنید؟

محمدصادق درودگر: بله. در فوتسال، سال ۲۰۰۴ به مسابقات جام جهانی رفتیم و حذف شدیم. من آقای جواندیو و آقای منزز را از برزیل دعوت کردم و از آنها خواستم فیلم‌های تیم ما را بررسی کنند تا اشکالات مشخص شود.
آنها دریافتند که تیم ما به دلیل میانگین سنی بالا، سه و نیم کیلومتر کمتر از تیم‌های دیگر می‌دود و باید تیم را جوان کنیم. من در آن زمان ۱۲ بازیکن بزرگسال و برجسته مانند بابک معصومی، حمید شاندیزی، منصور مولایی، احمد پری‌آذر، مجتبی معینی و سیامک داداشی که دوستشان داشتم را از تیم ملی کنار گذاشتم و بازیکنان جوانی مانند مصطفی نظری، محمد طاهری، حسین سلطانی، حسن‌زاده و مسعود دانشور را اضافه کردم.
خوشبختانه این تصمیم در مسابقات جهانی ۲۰۰۸ نتیجه داد و تیم جزو پنج تیم برتر شد.

سؤال: سخت‌ترین لابی یا فشار پشت‌پرده‌ای که تجربه کرده‌اید چه بوده است؟

محمدصادق درودگر: زمانی که مسئول کمیته فوتسال بودم، دوبار جام ملت‌های فوتسال در ایران برگزار شد؛ سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳. من پیگیر میزبانی بودم و انجام شد.
در دومین میزبانی، آقای جون فوجیوارا می‌گفت ژاپن باید میزبان باشد، اما من مخالفت کردم و گفتم ما می‌خواهیم فوتسال را در کشور توسعه دهیم؛ در حالی که آنها لیگ و تماشاگر نداشتند.
حرفم به کرسی نشست، اما در ازبکستان علیه من توطئه کردند و شبانه تصمیم گرفتند که من از استادیوم و کنار تیم کنار گذاشته شوم. تیم ما سوم شد و این سخت‌ترین تجربه من بود.

سؤال: پیش آمده به دلیل فشار‌ها مصاحبه‌ای انجام ندهید یا اطلاعاتی را در اختیار رسانه‌ها قرار ندهید؟

محمدصادق درودگر: خیر. من همواره صراحت لهجه داشته‌ام و هر آنچه به ذهنم رسیده است، بیان کرده‌ام.

سؤال: بزرگ‌ترین اشتباه مدیریتی و مهم‌ترین درسی که از آن گرفتید چیست؟

محمدصادق درودگر: بزرگ‌ترین اشتباه من در عرصه بین‌الملل این بود که روابط خود را طوری تنظیم نکردم که به‌عنوان نماینده ایران از کمیته فوتسال حذف نشوم.
در ازبکستان متوجه شدم که نباید سرپرست تیم می‌بودم. این اشتباه باعث شد لطمه جدی ببینم.

سؤال: گفتید برخی گروه‌ها نمی‌خواهند حق پخش به باشگاه‌ها داده شود؛ غیر از صداوسیما چه کسانی هستند؟

محمدصادق درودگر: فقط صداوسیماست.

سؤال: اگر آقای جبلی مقابل شما باشند، چه می‌گویید؟

محمدصادق درودگر: می‌گویم این بار سنگینی به دوش شماست و حق‌الناس است؛ سعی کنید این حق‌الناس را از گردنتان بردارید.

سؤال: اگر هیچ کمک دولتی نداشته باشید و مسئول نجات یک باشگاه باشید، چه می‌کنید؟

محمدصادق درودگر: از آکادمی شروع می‌کنم و تیم را از آکادمی می‌سازم.

سؤال: مهم‌ترین درس مدیریتی شما چیست؟

محمدصادق درودگر: از بهترین نیرو‌ها استفاده کنید. هر آدمی باید سر جای خودش باشد؛ گروهان به جای خود.

________________________________________

“دو نقطه؛ یک پل”

در این بخش از برنامه «پل حافظ»، از مهمان خواسته می‌شود میان دو مفهوم، جریان یا مسئله اجتماعی، پلی ذهنی یا کاربردی بسازد و نقطه اتصال آن‌ها را توضیح دهد.

اگر بخواهید در فوتبال ایران پلی بسازید، بین چه چیز‌هایی می‌زنید؟

محمدصادق درودگر: بین هواداران و فرهنگ.

________________________________________

“پلِ انتخاب”

در این بخش از برنامه «پل حافظ»، از مهمانان خواسته می‌شود یک چهره اثرگذار را انتخاب کند و بگوید درباره چه موضوعی حضور او بر روی «پل حافظ» می‌تواند روشنگر یا راهگشا باشد.

سؤال: اگر قرار باشد فردی را روی «پل حافظ» دعوت کنید تا درباره یک موضوع مهم صحبت کند، چه کسی را پیشنهاد می‌دهید و درباره چه موضوعی؟

محمدصادق درودگر: آقای سریع‌القلم را انتخاب می‌کنم تا درباره حکومت و مردم صحبت کنند.

منبع خبر: آنا

این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.

«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر ۲۹ آذر ۱۴۰۴

واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسم‌ها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید