ریحانه اسکندری: نسل زد، دیگر فقط یک «گروه سنی» نیست؛ یک جهان مستقل است با زبان، ذائقه، ریتم و منطق خاص خودش. نسلی که تصویر را سریعتر از کلمه میبلعد، روایت را کوتاهتر میخواهد و معنا را نه از قابهای رسمی، بلکه از شبکههای اجتماعی، پلتفرمها و زیست دیجیتال خود استخراج میکند. در چنین جهانی، […]
ریحانه اسکندری: نسل زد، دیگر فقط یک «گروه سنی» نیست؛ یک جهان مستقل است با زبان، ذائقه، ریتم و منطق خاص خودش. نسلی که تصویر را سریعتر از کلمه میبلعد، روایت را کوتاهتر میخواهد و معنا را نه از قابهای رسمی، بلکه از شبکههای اجتماعی، پلتفرمها و زیست دیجیتال خود استخراج میکند. در چنین جهانی، پرسش اصلی دیگر این نیست که چرا نسل جدید تلویزیون تماشا نمیکند یا به سینما بیاعتنا شده است؛ پرسش اساسیتر این است که رسانههای رسمی کِی و کجا، زبان این نسل را از دست دادند؟
طی سالهای اخیر، بارها از «ریزش مخاطب» در تلویزیون، سینما و رسانههای جریان اصلی سخن گفته شده؛ ریزشی که اغلب به عوامل سطحی تقلیل داده میشود: گسترش پلتفرمها، فیلترینگ، تغییر تکنولوژی یا حتی مشکلات اقتصادی. اما واقعیت این است که مسئله، پیچیدهتر و عمیقتر از این توضیحات دمدستی است. نسل زد نه صرفاً به دلیل دسترسی به اینترنت، بلکه به دلیل احساس نادیدهگرفتهشدن، نبود گفتوگو، فقدان مشارکت و شکاف در معنا از رسانههای رسمی فاصله گرفته است.
در این میان، رسانه ملی و نهادهای فرهنگی بیش از هر زمان دیگری با یک دو راهی جدی مواجهاند: یا همچنان با منطقهای قدیمی، مخاطبی را صدا بزنند که دیگر در آن جهان زندگی نمیکند، یا شجاعت بازاندیشی، تغییر و بازتعریف نقش خود را بپذیرند. مسئله، صرفاً تولید محتوا نیست؛ مسئله فهم مخاطب است. فهم نسلی که هویت خود را در فضای دیجیتال میسازد، با آواتارها زندگی میکند، روایت را تعاملی میخواهد و نسبت به هر شکل از تحمیل، حساس است.
برای واکاوی ریشههای این شکاف، نسبت آن با تحولات جهانی، نقش سواد رسانهای، جایگاه علوم انسانی، سیاستهای محدودکننده، و امکان ترمیم این فاصله، با دکتر امیدعلی مسعودی، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه گفتوگو کردهایم؛ گفتوگویی که از نقد عملکرد رسانهها آغاز میشود و تا پرسشهای بنیادینتری درباره آینده ارتباطات، حکمرانی رسانهای، هوش مصنوعی، نسبت سنت و مدرنیته و حتی سرنوشت تفکر در جهان دیجیتال پیش میرود.
مسعودی در این گفتوگو، مسئله فاصله نسل زد با سینما، تلویزیون و رسانههای رسمی را نه پدیدهای صرفاً ایرانی، بلکه بخشی از یک روند جهانی میداند؛ روندی که بیشترین آسیب را به جوامعی وارد میکند که نتوانستهاند میان سنت، هویت و فناوری، تعادلی معنادار ایجاد کنند. او با نگاهی انتقادی، از ترس از تغییر، ضعف سواد رسانهای، بیاعتنایی به علوم ارتباطات، سیاستهای اشتباه محدودسازی و فقدان پژوهش بهعنوان عوامل تشدیدکننده این شکاف یاد میکند و در عین حال، بر این نکته تأکید دارد که این فاصله، قابل ترمیم است؛ به شرط آنکه رسانهها به جای حذف و اجبار، به ارتقای کیفیت، خلاقیت، گفتوگو و مشارکت تن بدهند.
این گفتوگو، بیش از آنکه نسخهای فوری برای بازگرداندن مخاطب ارائه دهد، تلاشی است برای دیدن مسئله از زاویهای عمیقتر: از دل زبان، فرهنگ، هویت و تحولات نسلی. گفتوگویی که نشان میدهد بحران مخاطب، پیش از آنکه بحران تکنولوژی باشد، بحران معنا و فهم متقابل است.
در ادامه، مشروح گفتوگوی زیرنویس با دکتر امیدعلی مسعودی را میخوانید.
فناوریهای نوین و فرصتها و تهدیدها
دکتر امیدعلی مسعودی، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات و مدیر گروه ارتباطات اجتماعی، در گفتگو با زیرنویس به تأثیر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی بر نسلهای جدید اشاره کرد. او گفت: «فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی هم ارتباطات را تسهیل میکنند و هم این امکان را میدهند که یک انسان با یک گوشی هوشمند بتواند با میلیاردها انسان ارتباط برقرار کند. این یک فرصت جدید است، اما از سوی دیگر تهدیداتی نیز به همراه دارد.»
مسعودی تأکید کرد که این نوع ارتباطات، تأثیر مستقیمی بر زبان و فرهنگ دارد: «وقتی زبان دچار آسیب شود یا برخی از واژگان معنای خود را از دست بدهند، ارتباطات دچار مشکل میشود. در درون معناست که فرهنگ، سبک زندگی، اخلاق و بسیاری از خصوصیات فردی انسانها در اجتماع جلوه میکند.»

هویتگریزی نسل جدید
او در ادامه به تغییرات هویتی نسلها پرداخت و گفت: «ما به نوعی از هویتگریزی رسیدهایم. هویت چیزی است که هر شخص خود را با آن معرفی میکند؛ برای مثال میگوید من مسلمانم، مذهب من شیعه است یا مسیحیام و پروتستانم. اینها در حال تغییر و تحول هستند. آداب و رسوم نیز دستخوش تغییر شدهاند. اسباببازیهایی که ۵۰ سال پیش بچهها استفاده میکردند، دیگر وجود خارجی ندارند. امروز کودکان با رباتهایی بازی میکنند که میتوانند حرف بزنند و دستور بگیرند.»
او افزود: «تفکر جوانان و نوجوانان ما اکنون دیجیتال است، تفکری صفر و یک؛ یعنی حل کردن مسائل و رسیدن به جواب مهم است، اما تأمل فلسفی درباره چرایی و روش حل مسئله مغفول میماند. در نتیجه، فاصلهای میان نسلهای مختلف ایجاد شده است. این تفاوت فقط بین دهه شصتیها و هشتادیها نیست؛ حتی دهه هشتادیها با دهه ۱۴۰۰ متفاوت هستند.»
تجربه جهانی و وضعیت ایران
مسعودی درباره تجربه جهانی گفت: «این تفاوتها تنها مربوط به جامعه ما نیست. حتی در میان آیین مسیحیت و جوامع یهودی نیز این مسائل دیده میشود. فناوریها بیشترین آسیب را به کشورهایی وارد میکنند که نتوانستهاند تعاملی میان سنت و مدرنیته برقرار کنند. شاید بهترین مثال ژاپن باشد؛ این کشور هنوز بر سنتهای خود پایبند است و با وسایل مدرن، با توجه به اخلاق و فرهنگ خود فعالیت میکند. حتی سبک معماری ژاپن علیرغم همه پیشرفتها بشر هنوز به نوع سنتی خود وفادار است.»
او با اشاره به وضعیت ایران ادامه داد: «ما در ایران همیشه با مشکل مواجه بودهایم، زیرا فارغالتحصیلان ما اهل مطالعه نیستند و مردم نیز روزنامه کمتر میخوانند. فرهنگ ما عمدتاً شفاهی است. برای مثال، در کشورهای پیشرفته، پیش از انتخابات معمولاً یک ماه قبل میتوان نتیجه را پیشبینی کرد، اما در ایران تا دو سه روز قبل هم نمیتوان پیشبینی دقیقی داشت، زیرا روشهای افکارسنجی پیشرفته قابل استفاده نیستند. رهبران فکری ما عمدتاً رهبران سنتی هستند، مانند پیشنمازها و امامان جمعه در استانها و شهرستانها.»
چالشهای دموکراسی و فرهنگ شفاهی
دکتر امیدعلی مسعودی درباره تأثیر مسائل قومیتی و فرهنگ سنتی بر فرآیندهای سیاسی گفت: «در بسیاری از استانها، مسائل قومیتی هنوز تعیینکننده نمایندگان مجلس هستند. بنابراین نمیتوانیم چیزی شبیه به دموکراسی غربی داشته باشیم. ما باید فکر کنیم چگونه میتوانیم پل بزنیم بین فرهنگ شفاهی خود و آنچه در فرهنگ نوشتاریمان وجود دارد.»
او با اشاره به قدرت ادبیات و فلسفه ایران ادامه داد: «خوشبختانه از نظر ادبیات، فلسفه و هنر نوشتاری بسیار قوی هستیم، اما وقتی در خیابان کوچکترین ناراحتیای پیش میآید، متأسفانه شاهد ضرب و جرح یا حتی قتل هستیم. این همان فاصلهای است که پیشتر اشاره کردم.»
فاصله نسلی و سواد رسانهای
مسعودی درباره شکاف میان نسلها و والدین توضیح داد: «علاوه بر فاصله میان نسلها، حتی بین نسلهای نزدیک مثل نسل زد با ایکس، ما شاهد فاصله در سواد رسانهای هستیم. والدین بدون سواد رسانهای نمیدانند چگونه باید از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، به خصوص گوشیهای هوشمند، با فرزندان خود استفاده کنند و اصولاً تعامل مناسبی با هم ندارند. این باعث کاهش مشارکت اجتماعی شده و آسیبهایی را ایجاد کرده که امروز در ایران بیش از اروپا و آمریکا شاهد آن هستیم.»
او درباره ریشه این آسیبها افزود: «چرا بیشتر آسیب میبینیم آنها تمدن کهنی ندارند، اما ما دارای یک تمدن سه تا شش هزار ساله هستیم. با وجود این، امروز نتوانستهایم تفاوتهای نسلی را کم کنیم و راههایی برای ایجاد تعادل پیدا کنیم.»

سرعت فناوری و تغییرات اجتماعی
مسعودی در مورد رشد سریع فناوری هشدار داد: «تحقیقات دانشگاهی در حال انجام است، اما رشد فناوری بسیار سریع است. برای مثال، در زمانهای دورتر بین اولین و دومین کشف بشر ده هزار سال فاصله بود، اما اکنون بین تولید یک نرمافزار و امکاناتی که ارائه میدهد تا فردا فاصلهای نیست. این تحولات، زیست اجتماعی ما را تحت تأثیر قرار داده است.»
او در پاسخ به برخی تحلیلها توضیح داد: «برخی معتقدند این شکافها طبیعی و گذرا هستند، اما ما واقعاً نمیدانیم آینده چه خواهد شد. قبلاً میتوانستیم پیشبینی کنیم عوامل توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی چه هستند، اما اکنون همه چیز به هم ریخته است.»
آینده مجازی و حکمرانی
مسعودی با اشاره به نقش فناوریهای نوین در زندگی آینده گفت: «ما ممکن است فردا با انسانهای مجازی یا آواتارهایی که کپی خودمان هستند، زندگی کنیم. سوال این است که آیا این آواتارها به فرمان ما هستند یا ما به فرمان آنها درخواهیم آمد؟ وضعیت حکمرانی، نقش دولتها و مرزها به چه شکلی خواهد بود؟»
او با ذکر نمونهای از جنگ ۱۲ روزه در ایران توضیح داد: «در جنگ ۱۲ روزه اخیر، شکل جنگ کاملاً متفاوت از جنگ هشت ساله دفاع مقدس بود. عنصر انسانی واقعی در میدان نبود و انسانهای مجازی با انسانهای واقعی نبرد میکردند. بنابراین طبیعی است که بین نسلهای مختلف این اختلافات پیش بیاید.»
چالشهای جهانی و ضرورت استفاده از فناوری
دکتر امیدعلی مسعودی با تأکید بر گستردگی مشکلات نسل جدید گفت: «این مسائل فقط مربوط به جامعه ما نیست. حتی در ترکیه که جامعهای مسلمان دارد، همین اتفاقات رخ میدهد. مطمئن باشید در درون رژیم طالبان نیز چنین روندی دیده خواهد شد. به ناچار ما مجبوریم از امکانات هوش مصنوعی و تحولات فناوری اطلاعاتی و ارتباطی استفاده کنیم. البته هر چیزی نفع و ضرر خود را دارد، بنابراین نمیتوانیم از آن امتناع کنیم. ما باید بهترین بهره را ببریم، در حالی که اصالت فرهنگی و هویت ایرانی و اسلامی تلویزیون حفظ شود.»
فاصله مخاطبان از سینما و تلویزیون
مسعودی در پاسخ به سوال خبرنگار که در همه جای جهان ما شاهد کاهش حضور زد در سالنهای سینما هستیم و بخشی از مخاطبین تلویزیون جهانی که شامل این نسل هست نیز نزول پیدا کرده است، این در شرایطی است که دلیل اصلی در آن کشورها رشد پلتفرمها و ترجیح این نسلی به تماشای آثار از این راه است، اما آیا در ایران نیز این مسئله ریشه در رشد پلتفرمها دارد یا مسئله ضعف محتوا برای این نسل است گفت: «این سوال خیلی با ارزشی است؛ این یکی از همان سوالات یک میلیون دلاری است. ببینید، شما به عنوان روزنامهنگار، آیا حاضر هستید هزینه بکنید، ۸ صفحه کاغذ بگیرید و آنچه میخواهید در آن پیدا نکنید؟ در نسخه رایگان هم که ممکن است روز بعد ببینید آنچه میخواستید نیست. مسئله اصلی این است که نیازهای مخاطبان مورد توجه قرار نمیگیرد.»
او تأکید کرد: «ما نمیتوانیم بدون داشتن مخاطب کار رسانهای انجام دهیم. این مسئله شامل همه رسانههای ما میشود، از رادیو و تلویزیون گرفته تا مطبوعات و خبرگزاریها. امروز شاهد یک همگرایی رسانهای هستیم که مثبت است؛ برای مثال، صدا و سیما علاوه بر شبکههای تلویزیونی، یک سایت هم دارد و برنامههای خود را در آن ارائه میدهد، به طوری که مخاطبان در سراسر دنیا میتوانند آن را ببینند.»

فاصله میان تولید محتوا و نیازهای مخاطب
مسعودی درباره شاخصهای کاهش مخاطب و مشکلات خواندن روزنامه توضیح داد: «در جامعهای مثل جامعه ما، تعداد افراد بیسواد نسبت به قبل از انقلاب کمتر شده و تعداد تحصیلکردگان در مقاطع ابتدایی، دبیرستان و دانشگاه بسیار افزایش یافته است. با این حال، به عنوان مثال، اگر ۱۰ هزار شاعر داشته باشیم که کتاب دارند، وقتی یک کتاب شعر خوب چاپ میشود، بیش از ۱۰۰ نسخه فروش نمیرود. این نشاندهنده فاصله میان تولید محتوا و نیازهای واقعی مخاطبان است.»
بحران سواد رسانهای در همه نسلها
دکتر امیدعلی مسعودی با تأکید بر ریشهایترین مسئله رسانهای در ایران گفت: «مهمترین مشکل ما این است که باید باسواد شویم. این مسئله فقط مربوط به نسل زد نیست؛ چه نسل ایکس، چه زد، چه آلفا و بتا، مشکل اصلی ما سواد رسانهای است. نسلهای قبلی نتوانستهاند پا به پای نسلهای جدید حرکت کنند، چون سواد رسانهای ندارند.»
او با اشاره به وضعیت آموزش عالی افزود: «وقتی یک استاد دانشگاه میگوید من نمیتوانم با موبایل کار کنم، اساساً دیگر نمیتواند استاد دانشگاه در این فضا باشد. جزوهنویسی امروز دیگر معنایی ندارد. هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک دستیار به استاد کمک کند، اما استاد باید بلد باشد توضیح بدهد که نسل زد چگونه از آن استفاده کند، حق مؤلف را رعایت کند و ایدههای جدید خودش را ارائه بدهد، نه اینکه صرفاً خروجی چند هوش مصنوعی را کپی کند.»
هوش مصنوعی؛ ابزار قدرتمند بدون تفکر خلاق
مسعودی با نگاهی انتقادی به نقش هوش مصنوعی ادامه داد: «حتی بهترین کسانی که میتوانند از هوش مصنوعی اطلاعات بگیرند، قبول دارند که هوش مصنوعی نمیتواند به اندازه انسان اهل تفکر باشد. ما داریم وارد جهانی بیتفکر میشویم؛ اطلاعات زیاد رد و بدل میشود، اما تفکر کجاست؟ نوآوری کجاست؟ هوش مصنوعی به هیچوجه تفکر خلاق ندارد.»
او افزود: «همین حجم بالای اطلاعات و جذابیت آن باعث میشود فاصله بین نسلها بیشتر شود. طبیعی است که نسل جدید به دنبال نشستن پای تلویزیونی که تعاملی نیست، یا رادیویی که امکان پاسخ ندارد، نرود.»
رسانههای جریان اصلی و فقدان تحلیل
رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات با انتقاد از عملکرد رسانههای مکتوب گفت: «مطبوعات ما متأسفانه بیشتر خبری هستند؛ تحلیل ندارند، تفسیر ندارند و گزارشهای ناب تولید نمیکنند. در حالی که خبر امروز روی گوشی در دسترس همه هست.»
او با رد این تصور که مشکل فقط اقتصادی است، توضیح داد: «مسئله این نیست که مردم پول ندارند. در ژاپن، هر شهروندی که بهترین سیستمهای هوشمند را دارد، روزانه دستکم دو روزنامه میخواند. تیراژ یک روزنامه در ژاپن به هفت میلیون نسخه میرسد. این را مقایسه کنید با مجموع تیراژ همه نشریات ایران که بین دو و نیم تا سه میلیون نسخه است؛ آن هم در جامعهای نزدیک به ۹۰ میلیون نفر.»
جامعه بیتحلیل و پیامدهای آن
مسعودی در تشریح پیامدهای این وضعیت گفت: «در یک جامعه ۹۰ میلیونی، حداقل از هر ۱۰ نفر باید یک نفر روزنامه بخواند. وقتی این اتفاق نمیافتد، نتیجهاش این میشود که کارمند وقتی وارد اداره میشود، فقط میپرسد دلار چند شد یا نتیجه بازی چه شد. معلم نمیداند در شهر یا دنیا چه خبر است. حتی اگر خبر هم داشته باشند، از طریق همین فناوریهاست و بدون تحلیل، چون ابزار تحلیل را بلد نیستند.»
او تأکید کرد: «این مشکلات باعث میشود نسل جدید و نسلهای آینده بیش از پیش از رسانههای جریان اصلی فاصله بگیرند و ما شاهد ریزش مخاطب در این رسانهها باشیم؛ روندی که در سالهای آینده هم ادامه خواهد داشت.»

تلویزیون و لحظه از دست دادن نسل زد
دکتر امیدعلی مسعودی در پاسخ به این پرسش که تلویزیون ایران چه زمانی نسل زد را از دست داد و آیا تلاشی برای جذب این نسل میکند، گفت: «تلویزیون و رادیو با همان همگرایی رسانهای در حال تلاش هستند تا ارتباط خود را با نسل جوان حفظ کنند، اما مسئله اصلی این است که ما تا چه اندازه به نیازهای نسل جوان توجه کردهایم.»
او با اشاره به انتقادات نسل جدید افزود: «بسیاری از انتقادات نسل جوان ناشی از این است که مسئلهشناسی درستی صورت نگرفته است. این انتقادات باید پاسخ داده شود. باید اجازه بدهیم جوانان وارد گفتگو شوند، در مناظرههای علمی شرکت کنند و کرسیهای آزاداندیشی شکل بگیرد.»
رسانهها و نقش مغفول دانشگاه
مسعودی با تأکید بر نقش نهادهای علمی گفت: «تلویزیون، رادیو، مطبوعات و خبرگزاریها باید نقش دانشگاه را ایفا کنند، چرا که دانشگاهها محل آرمانهای جامعه هستند. هر جا مشکلی در جامعه به وجود میآید، چه در حوزه فیزیک، شیمی یا علوم انسانی، پاسخ آن باید از دل پژوهش بیرون بیاید.»
او ادامه داد: «وقتی اساساً علوم انسانی را به رسمیت نمیشناسیم، طبیعی است که تحقیقات علوم انسانی را هم جدی نگیریم و در نهایت بدون تحقیق تصمیمگیری کنیم. در حالی که در دنیا، علم محدود به یک کشور خاص نیست.»
علم، مرز نمیشناسد
این استاد ارتباطات با اشاره به ماهیت جهانی علم تصریح کرد: «ما امروز از برقی استفاده میکنیم که ادیسون در آمریکا اختراع کرده، از گوشیهایی استفاده میکنیم که در غرب تولید شدهاند و در پزشکی از علوم پزشکی غرب بهره میبریم. در عین حال، بسیاری از گرههای علمی، بهویژه در پزشکی، در ایران باز شده و کشورهای غربی هم از آن استفاده میکنند.»
او افزود: «دانشمندان ایرانی امروز در حوزههای مختلف از جمله نانوتکنولوژی حرف برای گفتن دارند. علم محدود به داخل یا خارج از مرزها نیست. علم یک سفر بسیار زیبا دارد؛ نظریههای علمی مثل انسانها در سفر هستند و در مسیر تکامل پیدا میکنند.»
علم نافع؛ فراتر از دین و جغرافیا
مسعودی در ادامه تأکید کرد: «هیچ تفاوتی نمیکند دانشمند یهودی باشد، مسلمان باشد یا بیدین؛ هر انسانی که مسئلهای از بشریت را حل کند، خدمتگزار علم است. همانطور که در گذشته نیز بزرگترین دانشمندان ایرانی، مسلمان بودند و در حوزه علم نافع فعالیت میکردند؛ نه علمی که به انسانها ضرر برساند.»
او در پایان گفت: «ما به دنبال علم نافع هستیم؛ علمی که به انسان و جامعه خدمت کند.»
فقدان استراتژی رسانهای و پیامدهای آن
دکتر امیدعلی مسعودی با تأکید بر نقش اخلاق در علم گفت: «علم اگر در دست اهلش باشد و اخلاق علمی در آن رعایت شود، هرگز به سمت ساخت بمب اتم و فاجعههایی مانند هیروشیما و ناکازاکی نمیرود.»
او در ادامه، در پاسخ به این پرسش که آیا رهاشدگی در فضای مجازی نتیجه مستقیم نبود استراتژی رسانهای و فرهنگی در داخل کشور است، تصریح کرد: «این شکاف قطعاً قابل ترمیم است، به شرط آنکه به نیازهای مخاطب توجه کنیم.»
تکرار تجربههای ناکام محدودسازی
مسعودی با اشاره به سیاستهای محدودکننده گذشته گفت: «وقتی با فیلترینگ مواجه میشویم، این سیاست برای مخاطب هزینه ایجاد میکند. ما همین اشتباه را در دهه ۷۰ درباره استفاده از ماهواره انجام دادیم. قانونی وضع شد که بشقابهای ماهواره باید جمعآوری شود. آیا این قانون مشکل را حل کرد؟ نهتنها حل نکرد، بلکه مشکلات را بیشتر کرد.»
او افزود: «در آن دوران، مأموران برای اعمال قانون وارد منازل میشدند و خانوادهها درگیر میشدند. من به یاد دارم که قوه قضاییه از استادان روانشناسی، ارتباطات و جامعهشناسی دعوت کرد. در همان جلسات تأکید کردیم که این قانون از ابتدا اشکال داشته و نقض حریم خصوصی مردم است.»

راهحل؛ ارتقای کیفیت، نه حذف و اجبار
این استاد ارتباطات درباره راهحل جایگزین توضیح داد: «راهحل این بود که تلویزیون ارتقا پیدا کند و برنامههای مفید و جذاب ارائه دهد تا مخاطب به سراغ محتوای دیگر نرود. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ فقط تعداد کانالها و شبکهها افزایش پیدا کرد. یکی دو شبکه متنوع بودند، اما بقیه تفاوت معناداری نداشتند.»
او با اشاره به استقبال مخاطبان از آثار باکیفیت گفت: «هر وقت یک سریال خوب ساخته میشود، میبینیم مردم چقدر خوب استقبال میکنند. دلیل موفقیت سینمای خانگی در مقایسه با سریالهای تلویزیونی هم همین است. البته در برخی موارد ناهنجاریهایی وجود داشت که قابل اصلاح بود، اما این آثار معمولاً از خطوط قرمز عبور نمیکردند.»
خلاقیت هنری؛ حلقه مفقوده رسانهها
مسعودی با تأکید بر اهمیت خلاقیت در تولید محتوا گفت: «در هنر، خلاقیت نقش بسیار مهمی دارد. جذب مخاطب و اقناعسازی، دانش بسیار ارزشمندی است که متأسفانه بسیاری از همکاران ما از آن بیبهرهاند یا اساساً در این حوزه کار نکردهاند.»
او تصریح کرد: «بسیاری از تصمیمگیران، قدر و شأن علوم ارتباطات را نمیدانند. اگر از استادان باسواد این حوزه بهدرستی استفاده میشد، من معتقدم امروز ۹۰ درصد مشکلات رسانههای جمعی ما حل شده بود.»
ترس از تغییر؛ مانع اصلی آشتی رسانه با مخاطب
دکتر امیدعلی مسعودی در پاسخ به این پرسش که اگر سینما و تلویزیون ایران بخواهند با مخاطب، بهویژه نسل جدید، آشتی کنند، نخستین مانعی که باید قربانی شود چیست، گفت: «به نظر من ترس از تغییر، مهمترین مانع است. چرا باید از تغییر بترسیم؟ اگر یک سیستم معیوب داریم و میخواهیم آن را بازسازی کنیم، ناچار به تغییر هستیم. البته این تغییر میتواند با حفظ همه اصول انجام شود.»
او با اشاره به تجربههای موفق در صدا و سیما افزود: «خیلی از برنامههای صدا و سیما پرمخاطب هستند. ذائقه نسل جدید حتی در حوزه آموزش دین هم تغییر کرده است. عوامل مختلفی در جذب مخاطب نقش دارند؛ از مجری گرفته تا مهمان، مشارکتکنندگان و حتی نوع مناظرهای که شکل میگیرد.»
تجربه انتخابات و نقش پژوهش
مسعودی ادامه داد: «در ایام انتخابات میبینیم که تلویزیون پرمخاطبترین رسانه کشور میشود، اما بعد از آن مسئولین دیگر کاری به رسانه ملی ندارند. این نشان میدهد که مسئله فقط امکانات نیست، بلکه به نوع برنامهریزی و توجه به مخاطب برمیگردد.»
او تأکید کرد: «باید از علم، تجربه و پژوهش استفاده کنیم و ببینیم اشکال کار کجاست. دنیا امروز بهشدت تغییر کرده است. من اگر امروز بخواهم یک کامپیوتر بخرم، کامپیوتر امروز را کنار میگذارم و فردا یکی جدید میخرم؛ چون در همین فاصله کوتاه، امکانات تازهای به وجود میآید.»
استقبال از آینده با ریشههای سنتی
این استاد ارتباطات با اشاره به تحولات سریع فناوری گفت: «هر روز با پلتفرمها و هوشهای مصنوعی جدیدی آشنا میشویم که واقعاً خیرهکننده هستند. ما باید به استقبال آینده برویم. نمیتوانیم هم پا در سنت داشته باشیم و هم سرمان کاملاً در سنت بماند. ریشه ما باید در سنت باشد، اما سر ما در فضای بینهایت علم و دانش قرار بگیرد.»
او افزود: «پیوند میان سنت و مدرنیته، مشکل اصلی جامعه ماست. برخی بهاشتباه همه سنتها را کنار میگذارند و برخی دیگر بهشدت با مدرنیته و فناوریها مخالفت میکنند یا بهصورت جبری از آن استفاده میکنند.»
مدیریت مصرف رسانهای؛ راهی برای کاهش آسیبها
مسعودی در پایان با تأکید بر لزوم مدیریت مصرف رسانهای گفت: «این فاصله میان سنت ایرانی-اسلامی و فناوریهای جدید قابل مدیریت است و نیاز به برنامهریزی دارد. هر چیزی اگر بیش از حد مصرف شود، آسیبزا خواهد بود؛ حتی بهترین غذا. یکی از مشکلات امروز، بیشمصرفی غذای مجازی در میان جوانان است.»
او خاطرنشان کرد: «این مسئله فقط مختص ایران نیست؛ حتی در آمریکا هم با آن مواجهاند. تلویزیونهای پرمخاطب آمریکا بهراحتی از طریق اینترنت هم دیده میشوند. بنابراین نباید تصور کنیم فقط صدا و سیمای ایران یا روزنامههای ما دچار ریزش مخاطب شدهاند، هرچند در کشورهایی مانند ژاپن این روند کمتر دیده میشود.»
۵۹۲۴۴
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

































