بیچاره دل ، علیرضا قربانی بازا ای دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده ای که در قدح غم گسار توست … ساقی به دست باش ساقی به دست باش […]
بیچاره دل ، علیرضا قربانی
بازا ای دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غم گسار توست …
ساقی به دست باش ساقی به دست باش که این مست می پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست …
سیری مباد سوخته ی تشنه کام را سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست …
بی چاره دل بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست …
ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل
آن آرزو که در دل امیدوار توست …
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
































