منوچهر دین‌پرست – روزنامه اطلاعات| درگذشت کامران فانی برای من تنها خبر خاموشی یک چهره فرهنگی نبود؛ زخمی بود که آرام و عمیق نشست. ماه‌ها پیش از رفتنش، وقتی خبر بیماری او و اقامتش در خانه سالمندان را شنیدم، اندوهی سنگین همراه من شد. بارها از خود پرسیدم چگونه ممکن است مردی با آن همه دانش، […]

منوچهر دین‌پرست – روزنامه اطلاعات| درگذشت کامران فانی برای من تنها خبر خاموشی یک چهره فرهنگی نبود؛ زخمی بود که آرام و عمیق نشست. ماه‌ها پیش از رفتنش، وقتی خبر بیماری او و اقامتش در خانه سالمندان را شنیدم، اندوهی سنگین همراه من شد. بارها از خود پرسیدم چگونه ممکن است مردی با آن همه دانش، فروتنی و نقش بنیادین در فرهنگ مکتوب ایران، به چنین سرنوشت تلخی برسد؟ این پرسش هنوز هم برایم بی‌پاسخ مانده‌است.

چند روز پیش از درگذشت فانی، در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای فتح‌الله مجتبایی، همکار و هم‌نسل او، جشن تولد نود و هشت سالگی برپا شد؛ مراسمی آبرومندانه و درخور شأن یک اندیشمند. اما روزگار با کامران فانی خوش‌مراد نبود. او در هشتاد و یک سالگی، در تنهایی از دنیا رفت؛ بی‌هیاهو و بی‌جمع، درست همان‌گونه که سال‌های پایانی عمرش را زیسته بود. این تقارن تلخ، بیش از پیش مرا به فکر فرو برد که سرنوشت اهل فرهنگ در این سرزمین تا چه اندازه به بخت و اتفاق گره خورده‌است.

فانی از نسل کتابدارانی بود که کتابداری مدرن را به ایران آوردند؛ نسلی که کتابخانه را از انبار کتاب به نهادی زنده برای تولید و سامان‌دهی دانش بدل کرد. نقش او در توسعه علم کتابداری، به‌ویژه در کتابخانه ملی ایران، انکارناپذیر است. او از زمره انسان‌هایی بود که بی‌وقفه کار می‌کردند، بی‌آنکه به دنبال دیده شدن یا ستایش باشند. شاید به همین دلیل همیشه در ذهن من، بیش از هر عنوان دیگری، آقای کتابدار بود؛ لقبی که همه هویت علمی و اخلاقی او را در خود جمع می‌کرد .

وقتی کتاب زندگی‌نامه‌اش را ‌نوشتم، به او گفتم دوست دارم عنوان کتاب را «آقای کتابدار» بگذارم. تبسمی آرام بر لبانش نشست و با تکان دادن سری از سر رضایت، موافقتش را نشان داد. آن لبخند کوتاه، برای من مهر تأییدی بود بر درستی این انتخاب.  فانی، تجسم کتابدار به معنای اصیل کلمه بود؛ مردی متواضع، باحیا، اخلاق‌مدار، زبان‌دان و عمیقاً کتاب‌شناس.

او نه‌فقط مترجم و مؤلف، بلکه مشارکت‌کننده‌ای جدی در تدوین دانشنامه‌های معتبر بود؛ کاری که نیازمند صبر، دقت و دانشی فراتر از شهرت و نام‌آوری است. در این مسیر، همواره در کنار بهاءالدین خرمشاهی دیده می‌شد. آن‌قدر که گویی یکی بدون دیگری کامل نبود. کمتر مجلسی بود که خرمشاهی در آن حضور داشته باشد و فانی نباشد. اما چندی پیش که برای خرمشاهی نیز در فرهنگستان جشن تولدی برگزار شد، فانی دیگر در جمع نبود؛ غیبت او بیش از حضورش به چشم می‌آمد.

پس از درگذشت داریوش شایگان، فانی به‌وضوح دچار افسردگی شد. این را نه از زبان دیگران، بلکه از تجربه شخصی خود می‌گویم. بارها و بارها به او زنگ زدم، اما پاسخی نیامد. سکوت طولانی آن سوی خط، نشانه انزوایی بود که آرام‌آرام او را در خود فرو می‌برد. او از جلسات، سخنرانی‌ها و مراسم‌ فرهنگی کناره گرفت و ترجیح داد در گوشه‌ای دور از هیاهو زندگی کند. این انزوا، به‌گمان من، نه از سر بی‌اعتنایی، بلکه حاصل خستگی روحی نسلی بود که یکی‌یکی یارانش را از دست می‌داد.

فانی بدون همسر و فرزند زندگی می‌کرد و همین، تنهایی‌اش را پررنگ‌تر می‌نمود. کتاب، تنها یار وفادارش بود و عمری را صرف شناخت و طبقه‌بندی‌شان کرد اما در نهایت، کتاب هم نتوانست جای خالی انسان را پر کند. سرنوشت او بار دیگر این پرسش را پیش روی من گذاشت که ما با سرمایه‌های فرهنگی‌مان چه می‌کنیم و برای سال‌های پایانی عمرشان، چه پناهی فراهم کرده‌ایم؟

مرگ کامران فانی، برای من فقط پایان زندگی یک دوست و هم‌صحبت فرهنگی نبود؛ آینه‌ای بود که کاستی‌های ما را نشان داد. اگر یاد او و عنوان آقای کتابدار قرار است معنایی فراتر از حسرت داشته باشد، باید ما را به بازاندیشی جدی در شیوه حمایت از اهل فرهنگ و کرامت انسانی آنان برساند. وگرنه، این تنهایی تلخ، بار دیگر و بارهای دیگر تکرار خواهد شد.

منبع خبر: اطلاعات انلاین

این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید