ندا زمان فشمی – روزنامه اطلاعات| «هنر مینیاتور به سبک بهزاد» در یکی از تازهترین تصمیمهای یونسکو در حوزه میراث فرهنگی ناملموس، به نام افغانستان در فهرست جهانی ثبت شد و در بیستمین نشست کمیته بینالمللی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در دهلینو به تصویب رسید. افغانستان این پرونده را از سال ۲۰۲۱برای ثبت ارائه کردهبود […]

ندا زمان فشمی – روزنامه اطلاعات| «هنر مینیاتور به سبک بهزاد» در یکی از تازهترین تصمیمهای یونسکو در حوزه میراث فرهنگی ناملموس، به نام افغانستان در فهرست جهانی ثبت شد و در بیستمین نشست کمیته بینالمللی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در دهلینو به تصویب رسید. افغانستان این پرونده را از سال ۲۰۲۱برای ثبت ارائه کردهبود و اکنون توانسته آن را به نام خود وارد فهرست یونسکو کند.
بازتاب این خبر در ایران، بحثهایی را مطرح کرد درباره اینکه چرا این اثر تاریخی –هنری که ریشههایش در سنتهای فرهنگی منطقه است، فقط به نام افغانستان ثبت شد. مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و حفظ و احیای میراث معنوی کشور ایران پیشتر گفته بود «بسیاری از عناصر فرهنگی حوزه تمدنی ایران، افغانستان و تاجیکستان ریشههای مشترک دارند و نمیتوان برای آنها «مالکیت مطلق» قائل شد و اگر افغانستان بخواهد سبک مینیاتور را تحت نام «مکتب بهزاد/هرات» ثبت کند، باید با ایران گفتگو کرده و رضایت ما را داشته باشد، همانطور که در پرونده رَباب (ساز موسیقایی) چنین مذاکرهای انجام شد و به ثبت مشترک رسید.»
برخی فرهنگدوستان هم این روزها احساس میکنند ایران در این عرصه، امتیازهای فرهنگی و سرمایههای میراثی خود را از دست میدهد و ضروری است با دیپلماسی فرهنگی فعالتر، هویت و نقش تاریخی خود را بهتر بازتاب دهد؛ زیرا ثبت جهانی آثار فقط یک عنوان نیست، بلکه میتواند جذب گردشگر، سرمایهگذاری جهانی و جایگاه فرهنگی کشور را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی کشوری بخشی از میراث فرهنگی مشترک را به نام خود ثبت میکند، پیامدهای راهبردی دارد؛ بهویژه اگر همسایهای با اشتراک تاریخی مانند ایران درگیر محوریت این میراث باشد.
ثبت هنر مینیاتور به سبک بهزاد به نام افغانستان، به ما یادآوری میکند که در موضوع حفاظت از میراث همواره به دو نکته توجه داشته باشیم:
۱- حفاظت از میراثی که گذشتگان برای ما بهجا گذاشتهاند، یک «وظیفه اخلاقی» است. ما نمیتوانیم به گذشته، بدون واسطه دسترسی داشته باشیم و قواعدش را بشناسیم. هر آنچه از گذشته میدانیم، از طریق همین میراثی است که به ما رسیده و هر آنچه امروز هستیم، بنیادش را افرادی در گذشته بنا نهادهاند. از همین جا، مسأله اخلاقی بودن حفاظت از میراث آغاز میشود. حفاظت از میراث، یک کنش خنثی نیست. انتخاب اینکه «چه چیزی حفظ شود» و «چه چیزی را میتوان بهدست فراموشی و زوال سپرد»، یک کنش اخلاقی و سیاسی است.
اما این کنش اخلاقی، اغلب دچار انحراف میشود. دیوید لوونتال، مورخ و جغرافیدان مشهور که آثار برجستهای در زمینه میراث فرهنگی منتشر کردهاست، تأکید میکند که آنچه ما از گذشته حفظ میکنیم، در اغلب موارد پاسخ به اضطرابهای امروز ماست: نیاز به هویت، ریشه و استمرار. ما «گذشته» را آنگونه که امروز به کارمان میآید بازسازی میکنیم، به آن «اصالت» میدهیم و سعی میکنیم خودمان را مالک انحصاری آن معرفی کنیم. نتیجه آنکه، تحریف در ماهیت میراث اتفاق میافتد؛ میراثی که چندصدایی است، با یک صدا روایت میشود. میراث فرهنگی ظرفیت آن را دارد که به ابزار گفتگو و همافزایی فرهنگی تبدیل شود و به همان اندازه، میتواند ابزار رقابت، حذف و انحصار باشد. از این نقطه به بعد، مسأله دیگر حفاظت نیست؛ مسأله قدرت است .
در چنین اوضاعی، خطر واقعی «از دست دادن میراث» نیست، بلکه «اخلاقزدایی از حفاظت میراث» است. وقتی ثبت جهانی به مسابقه تبدیل میشود، پژوهش جای خود را به شتاب اداری میدهد، گفتگو به حاشیه میرود و یونسکو از بستر همکاری فرهنگی، به میدان رقابت نمادین فروکاسته میشود. لوونتال بهدرستی هشدار میدهد که میراث، اگر ادعای مالکیت مطلق پیدا کند، از مدار اخلاق خارج میشود.
۲- توجه به نقش یونسکو هم در این زمینه اهمیت دارد. پروفسور لین مسکل، باستانشناس و انسانشناس برجسته استرالیایی در یکی از مقالاتش، تصویری بیپرده از نقش یونسکو در ثبتهای جهانی ارائه میدهد که فاصله زیادی با تصور رایج از این نهاد بهعنوان داور بیطرف فرهنگ جهانی دارد. از نگاه او، حفاظت از میراث فرهنگی نه یک فرآیند صرفاً فنی یا اخلاقی، بلکه میدانی از «چانهزنی سیاسی، منافع ملی و بدهبستانهای دیپلماتیک» است؛ میدانی که اخلاق در آن اغلب قربانی میشود. یونسکو بیش از آنکه حافظ بیطرف میراث بشری باشد، به صحنهای برای قدرتنمایی دولتها بدل شدهاست. کشورها از زبان حفاظت استفاده میکنند، اما هدفشان اغلب تثبیت اعتبار بینالمللی، جذب سرمایه یا مشروعیت سیاسی است. در چنین شرایطی، پرسش اخلاقی بنیادین این است: آیا میراث برای مردم و جوامع محلی حفظ میشود یا برای دولتها و پرستیژ جهانی؟
عملکرد تبعیضآمیز و جانبدارانه یونسکو، مشروعیت اخلاقی این نهاد را زیر سؤال میبرد. اگر یونسکو نتواند فاصله خود را از منافع دولتها بازتعریف کند و اگر حفاظت از میراث را بر پایه «عدالت، شفافیت و اولویت دادن به جوامع فرهنگی» بنا نکند، نهتنها میراث جهانی، بلکه اعتبار اخلاقی خود را از دست خواهد داد.
نتیجهای که از دو نکته بالا میتوان گرفت آن است که در وضعیت کنونی، کشورهای همسایه که اغلب در زمینه میراث فرهنگی با ما وجه اشتراک دارند، همه تلاش خود را میکنند تا در میدان رقابت دیپلماتیک، گوی سبقت را از ایران بربایند. همزمان با توجه به جایگاه تاریخی و فرهنگی ایران، مسئولیت زمامداران وزارت میراث فرهنگی در زمینه مدیریت مؤثر آثار فرهنگی و پیگیری تعاملات فرهنگی مناسب با دیگر کشورهای حوزه ایران فرهنگی برای ثبت مشترک این آثار و حفظ نام ایران در پروندههای ثبت جهانی، دوچندان است.
بنابراین میتوان گفت که اخلاقیترین شکل حفاظت از میراث، پذیرش ناتمامبودن و چندروایتیبودن گذشته است. ایران باید با پیگیری ثبتهای مشترک، پروندههای منطقهای و تأکید بر پیوستگیهای فرهنگی بهجای مرزبندیهای سیاسی، بلوغ فرهنگی خود را به دنیا نشان دهد.
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
به بهانه روز جهانی عصای سفیددیده نشدن رنج نابینایی/وقتی «عصای سفید» هم قربانی گزارشدهی میشود








































