عصر خبر نوشت: در حالی که دولت سیزدهم طی سالهای گذشته بارها از «خودکفایی در تولید کاغذ» بهعنوان یکی از دستاوردهای فرهنگی خود نام برده، واقعیت بازار نشر و مطبوعات تصویری کاملاً متفاوت ارائه میدهد؛ تصویری که در آن، وعدههای رسمی نهتنها به ثبات نرسیدهاند، بلکه فشار مضاعفی بر بدنه نحیف نشر و رسانه وارد […]
عصر خبر نوشت: در حالی که دولت سیزدهم طی سالهای گذشته بارها از «خودکفایی در تولید کاغذ» بهعنوان یکی از دستاوردهای فرهنگی خود نام برده، واقعیت بازار نشر و مطبوعات تصویری کاملاً متفاوت ارائه میدهد؛ تصویری که در آن، وعدههای رسمی نهتنها به ثبات نرسیدهاند، بلکه فشار مضاعفی بر بدنه نحیف نشر و رسانه وارد کردهاند. از اعلام راهاندازی خطوط تولید کاغذ داخلی تا تأکید بر کاهش وابستگی به واردات، گفتمان رسمی دولت سیزدهم بر «عبور از بحران کاغذ» استوار بود. این گفتمان، بارها در قالب مصاحبهها، گزارشها و نشستهای رسمی تکرار شد؛ اما آنچه کمتر گفته شد، فاصله عمیق میان این ادعاها و وضعیت واقعی بازار بود.
گزارشهای رسمی از افزایش ظرفیت تولید سخن میگویند، اما بازار نشر با کمبود، نوسان قیمت و نبود دسترسی پایدار به کاغذ مواجه است. تناقض دقیقاً از همینجا آغاز میشود: اگر خودکفایی محقق شده، چرا ناشران و مطبوعات هنوز درگیر تأمین ابتداییترین ماده تولید خود هستند؟ وناشران مستقل، مطبوعات محلی و رسانههای غیردولتی، نخستین قربانیان سیاستهای نیمهکاره کاغذ بودهاند. افزایش هزینه تولید، کاهش تیراژ، تعویق انتشار و در مواردی توقف کامل فعالیت، پیامد مستقیم سیاستی است که «تولید» را برجسته کرد اما «زنجیره مصرف» را نادیده گرفت. در عمل، کاغذ تولید داخل یا بهموقع به دست مصرفکننده فرهنگی نرسیده، یا با قیمتی عرضه شده که تفاوت چندانی با نمونه وارداتی نداشته است. نتیجه، حذف تدریجی بازیگران کوچک و تمرکز منابع در دست ناشران و رسانههای برخوردار بوده؛ روندی که مستقیماً با شعار عدالت فرهنگی در تضاد است. بیشترین آسیب، نه متوجه بنگاههای بزرگ، بلکه متوجه نشریات محلی و منطقهای، ناشران کودک و آموزشی و رسانههای مستقل با تیراژ محدود قرار گرفته است. این گروهها نه توان خرید انبوه دارند و نه دسترسی مستقیم به کانالهای توزیع. برای آنها، «خودکفایی کاغذ» به جای کاهش هزینه، به افزایش ریسک بقا تبدیل شده است. مسئله کاغذ در دولت سیزدهم، صرفاً یک مشکل صنعتی یا اقتصادی نیست؛ بلکه نمونهای روشن از سیاستگذاری بدون پیوست اجرایی است. تولید، بدون تضمین توزیع عادلانه، قیمتگذاری شفاف و حمایت هدفمند، بیش از آنکه دستاورد باشد، یک نمایش آماری است.
خودکفایی اعلامی، بحران عددی در نشر و مطبوعات
بررسی دادههای ارائهشده در گزارش پیوست نشان میدهد شکاف میان روایت رسمی خودکفایی کاغذ و واقعیت بازار، نه در سطح شعار، بلکه در اعداد و شاخصهای میدانی قابل ردیابی است. در بازهای که ظرفیت تولید کاغذ داخلی در گزارشها افزایشیافته و تثبیتشده توصیف میشود، بازار نشر با افزایش مستمر قیمت کاغذ مصرفی مواجه بوده است. این افزایش نه مقطعی، بلکه پیدرپی و انباشتی بوده؛ بهگونهای که هزینه تأمین کاغذ برای ناشران و مطبوعات، نسبت به پیش از اعلام خودکفایی، رشد معنادار داشته است دادههای گزارش نشان میدهد: تیراژ متوسط کتابها کاهش یافته، در حالی که سیاست رسمی مدعی بهبود زیرساخت تولید بوده است. تعداد عناوین منتشرشده در برخی حوزهها ثابت مانده یا کاهش داشته، نه افزایش و فاصله قیمت کاغذ داخلی با وارداتی بهگونهای نبوده که بتواند مزیت رقابتی واقعی ایجاد کند. این یعنی شاخص کلیدی موفقیت سیاست کاغذ—یعنی «کاهش هزینه تولید فرهنگی»—در عمل محقق نشده است. بر اساس دادههای مندرج در گزارش، بیشترین فشار عددی متوجه مطبوعات بوده است. افزایش هزینه کاغذ، سهم قابلتوجهی از هزینه کل انتشار را بلعیده و باعث شده: برخی نشریات، دوره انتشار خود را کاهش دهند. برخی دیگر، تعداد صفحات را کم کنند و بخشی، عملاً از چرخه انتشار خارج شوند این روند، بهویژه در مطبوعات محلی و کمتیراژ شدیدتر بوده است؛ جایی که حتی افزایش محدود قیمت کاغذ، تعادل اقتصادی را بر هم میزند.
اگر خودکفایی بهدرستی عمل میکرد، باید حداقل سه نشانه عددی در بازار دیده میشد: کاهش پایدار قیمت کاغذ، افزایش تیراژ متوسط و ثبات یا رشد تعداد نشریات فعال؛ اما دادههای گزارش نشان میدهد هیچکدام از این سه شاخص بهطور همزمان محقق نشدهاند. این دقیقاً همان نقطهای است که «خودکفایی» از یک سیاست اجرایی، به یک برچسب آماری تقلیل پیدا میکند. عددها نشان میدهند مسئله کاغذ در دولت سیزدهم، بحران کمبود تولید نیست؛ بحران دسترسی، قیمت و توزیع است. خودکفایی، اگر صرفاً در سطح کارخانه و گزارش باقی بماند، در بازار نشر نهتنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه هزینهها را به ضعیفترین حلقه زنجیره منتقل میکند.




این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
به بهانه روز جهانی عصای سفیددیده نشدن رنج نابینایی/وقتی «عصای سفید» هم قربانی گزارشدهی میشود






































