دکتر قراییمقدم توضیح میدهد چگونه رسانهها با تبدیل یک اتفاق کوچک به «مسئله اخلاقی»، تودهها را بدون داشتن اطلاعات کافی، وادار به حمله میکنند. باشگاه خبرنگاران جوان – از هجمه به شروین حاجیپور تا حواشی ماراتن کیش و محمدرضا شایع؛ نمونههای اخیر از پدیدهای حکایت میکنند که روانشناسی اجتماعی آن را «حرکت گلهای» مینامد. یک جامعهشناس […]

دکتر قراییمقدم توضیح میدهد چگونه رسانهها با تبدیل یک اتفاق کوچک به «مسئله اخلاقی»، تودهها را بدون داشتن اطلاعات کافی، وادار به حمله میکنند.
باشگاه خبرنگاران جوان – از هجمه به شروین حاجیپور تا حواشی ماراتن کیش و محمدرضا شایع؛ نمونههای اخیر از پدیدهای حکایت میکنند که روانشناسی اجتماعی آن را «حرکت گلهای» مینامد. یک جامعهشناس با واکاوی عوامل اجتماعی، رسانهای و روانشناختی این پدیده، بررسی میکند که چرا و چگونه جامعه در دام قضاوتهای جمعی میافتد و «خشونت نمادین» جان میگیرد.
جهتگیری جمعی با وقوع یک اتفاق یا شکلگیری جریانی که اغلب با حمله به یک شخص یا رخداد همراه میشود، از موضوعات رایج عصر حاضر است. پدیدهای که در روانشناسی اجتماعی به «حرکت گلهای» معروف است و در چند روز اخیر، به وفور شاهد نمونههایی از آن بودیم. از حمله یکسویه به شروین حاجیپور گرفته تا ماجرای ماراتن کیش و یا حضور محمدرضا شایع در برنامه «گنگ» که اخیرا اتفاق افتاد.
درباره تمام این رخدادها، شیوه واکنش جمعی موضوع قابل بررسی است که این سوال را مطرح میکند که چرا و چگونه نگاه جامعه به یک فرد یا اتفاق که تازگی دارد و گاهی حتی ابعاد مثبتی از ساختارشکنی را هم دربرمیگیرد، به راحتی تحت تأثیر یک جریان قرار میگیرد و مردم به واسطه آن، همان مسیر «حرکت گلهای» را دنبال میکنند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس به گفتوگو پرداختیم.
امانالله قراییمقدم ابتدا با نگاهی به بحث محبوبیت یک فرد یا اتفاق و واکنشهایی که در ادامه درخصوص آن شکل میگیرد، بیان کرد: در جامعهشناسی، بهویژه در نظریه بوردیو، محبوبیت نوعی سرمایه نمادین است؛ سرمایهای که واقعی و مادی نیست بلکه کاملاً به بازشناسی جمعی وابسته است. این سرمایه فقط تا زمانی معتبر است که در گفتمان غالب جامعه تأیید شود. به همین دلیل، محبوبیت نه ذاتی است و نه پایدار؛ مشروط است و جامعه هر لحظه میتواند آن را پس بگیرد.
او افزود: جالب اینجاست که این جریان اغلب با یک اتفاق کوچک شروع میشود؛ یک جمله ناموفق، یک ویدئو، یک موضعگیری سیاسی یا حتی یک شایعه، موضوعی که از نظر عینی ممکن است مهم نباشد، اما از نظر نمادین بسیار اهمیت داد، چون قابل تفسیر، قابل برچسبزنی و قابل تقطیع رسانهای است. همین ویژگیها آن را به جرقه یک بحران بزرگ تبدیل میکند.
«نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی» هم موضوع دیگری است که قرایی درباره آن بیان کرد: اینجا به مرحله بازقاببندی رسانهای میرسیم که نقطه کلیدی ماجرا است. رسانهها آن رویداد را از زمینه اصلیاش جدا میکنند و در قالب یک روایت اخلاقی بازسازی میکنند؛ مثلاً میگویند «این فرد بیاحترام است» یا «این رفتار نشانه ریاکاری است». در این مرحله، فرد دیگر صرفاً یک چهره هنری یا ورزشی نیست، بلکه به یک مسئله اخلاقی عمومی تبدیل میشود. در این نقطه شرایط کلاسیک اثر گلهای و آنچه به آن آبشار اطلاعاتی میگوییم، فعال میشود. اکثر مردم اطلاعات کامل ندارند و وقت بررسی هم ندارند، اما نشانههای اجتماعی بسیار قوی است؛ حجم بالای توییتها، ترند شدن هشتگها، واکنش افراد مرجع. فرد با خودش میگوید: «اگر اینهمه آدم ناراحتاند، حتماً موضوع جدی است.»
وی ادامه داد: در این مرحله مسئله دیگر «درست یا غلط بودن» نیست؛ مسئله این است که تو طرف کی هستی. سکوت بهعنوان همدستی تلقی میشود، دفاع هزینه اجتماعی دارد اما حملهکردن همسویی با جمع و حتی کسب سرمایه نمادین محسوب میشود. اینجاست که فشار هنجاری رفتار افراد را هدایت میکند.
شکلگیری خشونت عیان هم از دیگر موضوعاتی است که این جامعهشناس با اشاره به آن گفت: این اتفاق همان چیزی است که بوردیو از آن با عنوان خشونت نمادین یاد میکند. خشونتی بدون زور فیزیکی اما با تخریب حیثیت و هویت اجتماعی فرد. اخلاقزدگی باعث میشود حملهکنندگان خود را «مهاجم» نبینند، بلکه «مدافع ارزشها» تصور کنند. در نتیجه، شدت حمله توجیهپذیر میشود و احساس گناه تقریباً از بین میرود.
قرایی در پاسخ به این سوال که چه چیزی باید اتفاق بیفتد تا حملهها ادامه داشته باشند؟ عنوان کرد: باید پیچیدگی انسانی حذف شود. فرد از یک انسان چندلایه به «نماد خطا» تقلیل مییابد، گذشته مثبتش پاک میشود و کل هویتش به همان یک خطا فروکاسته میشود. این فرآیند بسیار شبیه محاکمه تودهای است؛ چیزی که امروز از آن با عنوان Cancel Culture یاد میکنیم. همچنین در این فضا دفاع نیازمند تحلیل است، برخلاف موج حرکت میکند و مدافع را در معرض حمله قرار میدهد. به همین دلیل، حتی طرفداران سابق سکوت میکنند. این سکوت بهاشتباه بهعنوان تأیید موج تعبیر میشود و همین، حمله را قویتر میکند.
وجود گسترده بحث «اثر گلهای» نیز موردی است که این جامعهشناس پیرامون آن افزود: از نگاه جامعهشناختی، اثر گلهای در همه جوامع وجود دارد، اما شدت، سرعت و شکل بروز آن کاملاً به شرایط ساختاری هر جامعه بستگی دارد. هیچ جامعهای کاملاً مصون نیست، اما همه جوامع هم به یک اندازه آسیبپذیر نیستند. اثر گلهای ذاتی روان انسان نیست. این پدیده زمانی فعال میشود که فرد درون ساختارهایی قرار بگیرد که پر از عدم قطعیت، فشار هنجاری و توزیع نابرابر اطلاعات است. وقتی فرد احساس میکند اطلاعاتش ناکافی است یا تصمیم مستقل برایش پرهزینه میشود، به رفتار جمع پناه میبرد.
این استاد دانشگاه تصرح کرد: این رفتار معمولاً در جوامعی که با نااطمینانی ساختاری بالا روبهرو هستند، یعنی نااطمینانی اقتصادی، سیاسی یا ارزشی، بیشتر رخ میدهد. در این جوامع آینده قابل پیشبینی نیست، قواعد بازی مدام تغییر میکند و اعتماد به نهادها پایین است. نتیجه طبیعی این وضعیت این است که افراد برای تصمیمگیری، به نشانههای جمعی تکیه میکنند. در واقع میتوان گفت بحرانهای اجتماعی، اثر گلهای را تقویت میکنند … جوامع بحرانزده، اقتصادهای ناپایدار یا دورههای گذار سیاسی، بسترهای کلاسیک تشدید اثر گلهای هستند. در این فضاها، عقلانیت فردی ضعیف نمیشود، بلکه بیپناه میشود.
نقش نهادهای اجتماعی در این میان و همچنین چند قطبی شدن جامعه هم از دیگر موضوعاتی است که قرایی با یادآوری آن گفت: اینجا به مسئله ضعف نهادهای میانجی میرسیم. وقتی رسانه مستقل، احزاب، انجمنها و دانشگاهها ضعیف باشند، اطلاعات پالایش نمیشود. تحلیل تخصصی کنار میرود و هیجان جای آن را میگیرد. در چنین شرایطی، افکار عمومی حالت تودهای پیدا میکند و اثر گلهای جای عقلانیت نهادی را میگیرد. همچنین در جوامعی که دچار قطبیسازی شدید ارزشی هستند، اثر گلهای شکل خاصی پیدا میکند. اینجا دیگر فقط تقلید ساده نیست، نوعی بیعت نمادین است. جامعه به دوگانههای «ما/آنها» یا «خیر/شر» تقسیم میشود، بیطرفی پذیرفته نیست و حتی سکوت هم بهعنوان موضعگیری تعبیر میشود. فشار هنجاری در این فضا به اوج میرسد.
اساسا در جوامعی که سرمایه اجتماعی افقی پایین است و اعتماد بین مردم کم است، افراد کمتر به قضاوت شخصی یکدیگر اعتماد میکنند. در عوض به «حجم جمع» اعتماد میکنند. یعنی کمیت جای کیفیت را میگیرد و همین، اثر گلهای را تشدید میکند.
«نقش آموزش در این مسیر چیست؟»
قرایی در پاسخ به آن عنوان کرد: آموزش تفکر انتقادی، منطق، سواد رسانهای و حتی تحمل ابهام، باعث میشود افراد کمتر نیاز داشته باشند تصمیم خود را به جمع بسپارند. در این جوامع، فردیت نهادینه شده است؛ یعنی اختلاف نظر مشروع است و هزینه مخالفت پایینتر است.
شدت یافتن بحث «اثر گلهای» نیز از نکاتی است که این جامعهشناس دربارهاش گفت: توسعه این موضوع بهخاطر نقش تکنولوژی و شبکههای اجتماعی رخ داده است، این فضاها نشانههای جمعی را بزرگنمایی میکنند؛ لایک، فالو و ترند جای استدلال را میگیرد. الگوریتمها هم محتوای هیجانی و قطبی را تقویت میکنند. بنابراین اثر گلهای امروز جهانیتر شده، اما هنوز نابرابر عمل میکند. همچنین وقتی چهار عامل همزمان وجود داشته باشد، یعنی عدم قطعیت ساختاری، ضعف نهادهای میانجی، قطبیسازی ارزشی و فشار شدید شبکههای اجتماعی، اثر گلهای هم شدیدتر میشود. اثر گلهای نشانه بیعقلی مردم نیست؛ نشانهی شرایطی است که عقلانیت فردی را پرهزینه و عقلانیت جمعیِ تقلیدی را کمهزینه میکند. اگر این شرایط را اصلاح نکنیم، نمیتوانیم از مردم انتظار رفتار متفاوتی داشته باشیم.
منبع: ایسنا
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی
به بهانه روز جهانی عصای سفیددیده نشدن رنج نابینایی/وقتی «عصای سفید» هم قربانی گزارشدهی میشود






































