سردار فارسی – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| موضوع افول علوم انسانی در فضای آکادمیک و رسانه‌ای هر از چندگاهی داغ شده و پس از مدتی دوباره فروکش می‌کند. نتایج کنکور سراسری و این‌که دانش‌آموزان دیروز و قبول شدگان دانشگاهی امروز کمتر میل به رشته‌هایی چون فلسفه، ادبیات، علوم اجتماعی و… دارند نشان از دغدغه‌های آنها درباره […]

سردار فارسی – ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| موضوع افول علوم انسانی در فضای آکادمیک و رسانه‌ای هر از چندگاهی داغ شده و پس از مدتی دوباره فروکش می‌کند. نتایج کنکور سراسری و این‌که دانش‌آموزان دیروز و قبول شدگان دانشگاهی امروز کمتر میل به رشته‌هایی چون فلسفه، ادبیات، علوم اجتماعی و… دارند نشان از دغدغه‌های آنها درباره آینده شغلی دارد. 

متأسفانه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در رشته‌های مختلف و از جمله علوم انسانی، چشم‌انداز روشنی از آینده شغلی و تأمین معیشت خود ندارند و این موضوع مهم در انتخاب رشته بسیار تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر کاهش کیفیت آموزشی در برخی از دانشگاه‌ها نیز به بی رغبتی افراد برای ورود به این رشته‌ها دامن می‌زند. طی دو دهه گذشته، جامعه با تغییراتی مواجه شده که افراد، رشته‌ تحصیلی خود را با هدف نایل شدن به درآمد مطلوب و امنیت شغلی انتخاب می‌کنند و اگر این مسیر برای آنها میسر نباشد از رفتن به دانشگاه صرف‌نظر کرده و به بازار کار در حوزه‌هایی چون شبکه‌های اجتماعی، بلاگری، استخراج رمز ارزها و… رو می‌آورند. 

برای بررسی بیشتر موضوع افول علوم انسانی در ایران با دکتر محمدعلی قاسمی، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه بوعلی‌سینا ی همدان گفتگویی انجام دادیم. 

*آیا می‌توان گفت علوم انسانی در ایران دچار افول شده است ؟ 

مسأله علوم انسانی در ایران موضوع جدیدی است اما در غرب ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال سابقه دارد. در ادعای افول، فرض بر این است که قبلا مرحله‌ای از اوج داشته باشیم ولی چنین اوجی وجود ندارد اما موضوع را به صورت عدم بسط و رشد کافی و مطلوب علوم انسانی در ایران امروز می‌توان مورد بحث قرار داد. تصور می‌کنم در این زمینه هم برداشت دقیقی وجود ندارد و ظاهرا تصور می‌شود که در علوم انسانی، فقط با عقب‌ماندگی مواجه هستیم. شخصا در علوم دیگر از جمله علوم پایه، تخصصی ندارم اما گمان نمی‌کنم که در آنها هم وضعیت بهتری داشته باشیم و ظاهرا در این علوم نیز با سطح جهانی فاصله داریم. 

تصور می‌کنم ایده نقد علوم انسانی و نسبت دادن عقب‌ماندگی به آن، از برخی ملاک‌های کمّی رشد علمی کشور، از جمله تعداد مقالات منتشره در نشریات بین‌المللی استنباط شده باشد ولی این سنجه‌ها، ملاک دقیقی برای سنجش رشد علمی محسوب نمی‌شود. 

*باتوجه به این‌که قائل به افول علوم انسانی نیستید، بفرمایید چه عواملی در عدم رشد علوم انسانی در ایران مؤثر بوده‌اند؟ 

سه دسته عوامل در این موضوع مؤثرند. یکم مسائل داخلی و تعامل بین دولت با دانشگاه است، دوم بحران‌ها و تحریم‌های بین‌المللی که ضرباتی به علوم انسانی (و سایر حوزه‌های علمی) وارد کرده و سوم افول کلی دانشگاه و کاهش رغبت عمومی به دانشگاه که پدیده‌ای جهانی به حساب می‌آید و برخی براساس آن، ادعای پایان دانشگاه و آکادمیا را مطرح می‌کنند. 

در مبحث بی‌رغبتی عمومی و افول دانشگاه به صورت عام، دو عامل مهم هستند، نخست مسأله اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است که حتی در صورت اشتغال، درآمد کافی و مطلوب از شغل خود دریافت نمی‌کنند و رضایت ندارند. البته بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، فقط محدود به رشته‌های علوم انسانی نیست و بالاترین نرخ بیکاری به رشته‌های کامپیوتر و کشاورزی مربوط می‌شود که حدود ۲۵ درصد از فارغ‌التحصلان بیکار را در  بر می‌گیرد. در ظاهر به نظر می‌رسد رشته‌ای مانند کامپیوتر، باید بازار خوبی داشته باشد اما این گونه نیست. 

از طرف دیگر به سبب تحولات اقتصادی و اجتماعی، نسل جدید و عموم افراد برای تأمین معیشت به طرف مشاغل خارج از دانشگاه سوق یافته‌اند و درآمد را جایی خارج از تخصص دانشگاهی جستجو می‌کنند، امری که به خالی شدن صندلی‌های دانشگاهی و برچیده شدن بعضی رشته‌های تحصیلی در دانشگاه انجامیده و به بیانی خلاصه، رابطه معیشت و درآمد با تحصیل خدشه‌دار شده است.

درباره بی‌رغبتی به تحصیلات دانشگاهی باید گفت که گسترش بی‌رویه دانشگاه‌ها و ایجاد واحدهای دانشگاهی پیام نور و آزاد، میزان فارغ‌التحصیلان و فارغ‌التحصیلان بیکار را زیادتر کرده است.

دومین عامل در بی‌رغبتی به دانشگاه، موضوع بالا آمدن شبکه‌های اجتماعی و رشد بلاگرها و درآمد از طریق «واینر»هاست. وقتی افرادی با سطح نه‌چندان بالای علمی و اقتصادی، با فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و تولید محتواهای تفریحی و طنز به درآمدهای بالایی دست می‌یابند، علاقه‌مندان تحصیلات دانشگاهی با مشاهده این درآمدها دلسردتر می‌شوند.

بدیهی است که بخشی از ادعاهای درآمدی که در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شوند، کاذبند اما فعالان شبکه‌های اجتماعی و بلاگرها اثر خود را گذاشته‌اند و مشاهده می‌کنیم در بین دانش‌آموزان دبیرستانی، تعداد زیادی مشتاقند بلاگر شوند و از طریق تولید محتواهای طنز به درآمد برسند. این موضوع در کاهش میل به تحصیلات دانشگاهی مؤثر بوده است. 

*عوامل داخلی در بی رغبتی به علوم انسانی شامل چه چیزهایی می‌شود؟ 

در این حوزه چندین عامل دخیلند که برای بررسی مسأله علوم انسانی باید این عوامل را شناخت. 

نکته نخست از زاویه دید داخلی، وقوع انقلاب اسلامی و به دنبال آن انقلاب فرهنگی است که برای بعضی عناوین دروس و استادان، محدودیت‌های ایدئولوژیک به وجود آمد. بعدها موضوع اسلامی شدن علوم انسانی نیز مطرح شد و از این زاویه هم به طور خاص، بدبینی‌ها و تبلیغاتی علیه علوم انسانی پدید آمد. برای مثال در رویدادهایی نظیر حوادث سال ۱۳۸۸، عملا عده ای علوم انسانی غربی را مقصر  و عامل انحراف دانشجویان اعلام کردند.

دومین مسأله این است که متأسفانه در جامعه سیاستگذار ما طلبی برای علم وجود ندارد. دولت در سیاستگذاری‌های خود به علم توجهی نمی‌کند. طی دو دهه اخیر، انواع تحقیقات درخصوص مسائل اجتماعی، آب و هوا و… منتشر شده اما ظاهرا سیاستگذاران به این تحقیقات و نتایج علمی علاقه‌ای نشان نمی‌دهند.

فعالان عرصه سیاست نیز همواره مشکل را به گردن «برهه حساس کنونی» می‌اندازند و گویا برهه‎های حساس هم تمامی‌ندارند. به هر حال، بهایی به علم و تحقیق داده نمی‌شود و طلبی از فضای آکادمیک و دانشگاه وجود ندارد؛ انگار دولت و دانشگاه، بی‌خبر از هم برای خود کار می‌کنند. 

سومین عامل که قبلا نیز به آن اشاره کردم، افول معیشت اهل دانشگاه است (همانند سایر اقشار حقوق‌بگیر جامعه) که نقشی مؤثر در کاهش جذابیت آکادمیا و دانشگاه ایفا کرده است. 
برای مثال، خود من وقتی در سال ۱۳۹۲ به عنوان عضو هیأت علمی در دانشگاه بوعلی جذب شدم با حقوق ماهانه آن سال، می‌توانستم سه سکه طلا بخرم اما امروز با حقوق دریافتی‌ام، توان خرید ربع سکه را هم ندارم. کاهش توان مالی بر کیفیت زندگی استادان، کارمندان و پژوهشگران تأثیر گذاشته است. 

فرار مغزها و مهاجرت نخبگان را می‌توانم به عنوان چهارمین عامل برشمارم. پدیده مهاجرت نخبگان در هر حوزه‌ای به چشم می‌خورد و در موضوع ما باعث کاهش کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه‌ها شده است. 

پنجمین عامل که در نکات قبل نیز اشاره شد، گسترش کمّی و عدم توجه به کیفیت در افزایش تعداد واحدهای دانشگاهی است. این روند را به خصوص در گسترش واحدهای دانشگاه پیام نور، آزاد و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی خصوصی در اقصی نقاط کشور شاهدیم؛ گسترشی که بدون توجه به کیفیت آموزش و نیازهای بازار و جامعه اتفاق افتاده است. متأسفانه در این روند گسترش، افزایش کمّی دانشجویان مورد توجه بوده(احتمالا به سبب محرک‌های اقتصادی) و حتی تلاش شده دانشجویان سریع‌تر به زمان فارغ‌التحصیلی برسند. این نگاه کمّی هم بر کیفیت آموزش تأثیر گذاشته است. 

*آثار تحریم‌های بین‌المللی بر علوم انسانی در ایران چیست؟ 

به لحاظ جهانی، تحریم‌های بین‌المللی طی دو دهه اخیر باعث شده همکاری‌های علمی و پژوهشی با فضای آکادمیک جهانی و شبکه‌های علمی و پژوهشی و کمک‌ها و منابع مالی (فاندها) که مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی ما می‌توانستند دریافت کنند، به شدت کاهش یابد. 

برای روشن شدن تأثیر بالقوه این همکاری‌ها مثالی می‌زنم. اگر کار دانشگاهی را با فوتبال مقایسه کنیم  بازیکنی که  در لیگ سه بازی می‌کند، کیفیتی در حدّ لیگ سه خواهد داشت اما اگر در لیگ دو و یک بازی کند، می‌تواند مهارت خود را افزایش داده و به لیگ بالاتر صعود کند. حال تصور کنید که فوتبال در سطح لالیگا و بوندس لیگا و… چه بازیکنانی می‌طلبد و پرورش می‌دهد! به عبارتی دیگر، هرقدر ارتباط ما با همکاران بین‌المللی کاهش می‌یابد، متضرر و عقب‌مانده‌تر می‌شویم. این که کشورهایی چون قطر و عربستان با دعوت از استادان دانشگاه‌های غرب و آوردن استادان پروازی، رتبه دانشگاهی خود را ارتقا می‌دهند، امری است که اگر خوب مدیریت شود می‌تواند به افزایش کیفیت علمی جوامعشان کمک کند. 

از سوی دیگر تحریم‌ها و مشکلات مالی و محدودیت‌های بین‌المللی که برای ما به وجود آمده، تأثیر خود را در نگرش اخلاقی و رعایت موازین اخلاقی استادان دچار مشکلات مالی گذاشته است؛ به طوری که افراد برای تأمین نیازهای مالی خود به راه‌های دیگری هم می‌روند. 

برای مثال از دانشگاه‌های علوم پزشکی گزارش‌هایی دریافت می‌شود که برخی از پزشکان، زیرمیزی درخواست می‌کنند یا حتی ادعا شده که برخی استادان در ازای پول برای دانشجویان خود پایان‌نامه نوشته‌اند.

این قبیل امور، در واقع افول اخلاق علمی-پژوهشی است. ادعا می‌شود که برخی از استادان با مقاله‌سازی، ارتقای علمی دریافت کرده‌اند؛ زیرا ملاک ارزیابی، کمّی شده و میزان مقالات چاپ‌شده در نشریاتی که صرفا عنوان علمی- پژوهشی دارند مدنظر قرار می‌گیرد. در مقابل، رغبت به تألیف کتب ارزشمند یا ترجمه آثار بنیادین کاهش می‌یابد، یعنی افراد از تولید کتاب و ترجمه به مقاله‌نویسی سوق داده می‌شوند. این تحول بدیهی است، زیرا مقالات، چندین برابر کتاب‌های قطور علمی، برای مؤلفشان امتیاز به همراه دارند. 

*چه راهکارهایی برای تقویت دانشگاه و علوم انسانی پیشنهاد می‌کنید؟ 

بخشی از مسأله پیش‌آمده، پدیده جهانی است. در خصوص آن بخشی که مربوط به داخل است، باید گفتگوی ملی شکل بگیرد؛ از یک طرف اهل علم و از سوی دیگر سیاستگذاران، نهادهای مرتبط از جمله مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و… وارد دیالوگ ملی شوند. یافتن راهکار باید از چنین گفتگویی پدید آید. سؤالاتی چون آینده دانشگاه و آکادمیا چه خواهد شد، چه حوزه‌هایی باید تقویت شوند و احیانا چه رشته‌های تحصیلی دانشگاهی باید کنار گذاشته شوند باید در چنین گفتگویی جواب داده شوند.

از منظر کلی به نظر می‌رسد لازم است رشته‌های جدیدی دایر شود، شیوه‌های آموزش تغییر کند و حتی در مقاطع تحصیلی تغییراتی اعمال شود؛ تغییراتی که آکادمیا را با جامعه جدید و نیازهای عصر هوش مصنوعی، منطبق‌تر کنند. 

گفتگوی ملی کاری است که باید به صورت عاجل انجام شود و براساس نتایج آن، آینده علم و آکادمیا در ایران تبیین شده و با توجه به بازار جدید و تکنولوژی‌های نو، پس از بررسی، نقشه راه برای چند دهه آینده کشور ترسیم شود. تصور می‌کنم بحران‌هایی که در دانشگاه پیام نور و آزاد و… وجود دارد نیز در همین چارچوب قابل حلّ خواهد بود. 

منبع خبر: اطلاعات انلاین

این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.

«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر ۲۹ آذر ۱۴۰۴

واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسم‌ها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید