رضا رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| چرا باید مدام از بیرون سوژه پیدا کنیم؟ القای دشمن است که مرغ همسایه غاز است. ما تحقیق کردیم، نبود. اسنادش هم موجود است. فی المثل، سال ها پیش در همین جراید یومیۀ شریفۀ خودمان گزارش های مبسوطی در ارتباط تنگاتنگ با «امثال و حکم» موجود در […]

رضا رفیع – ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| چرا باید مدام از بیرون سوژه پیدا کنیم؟ القای دشمن است که مرغ همسایه غاز است. ما تحقیق کردیم، نبود. اسنادش هم موجود است. فی المثل، سال ها پیش در همین جراید یومیۀ شریفۀ خودمان گزارش های مبسوطی در ارتباط تنگاتنگ با «امثال و حکم» موجود در زبان فارسی چاپ شده بود که طی آن، تنی چند از پژوهشگران زبان فارسی در خصوص فراموش شدن و کمرنگ گشتن بیش از صدهزار ضرب المثل فارسی، اعلام خطر کرده بودند.
من همان موقع به شدت بید و در حدّ چند ریشتر بر خودم لرزیدم(و بلکه برو بالاتر!…). با هرآدم معقولی هم که راجع به این قضیه صحبت کردم، مثل این کمترین که استادی بیش نیست، شدیداً نگران بود و حتی وحشت کرده بود.
معذالک به نظر ما و به قول اجداد سر به زیر تیرۀ تراب بردۀ ما:«خودکرده را تدبیر نیست». حتی اگر بالفرض، دولتش دولت تدبیر و امید باشد. حالا عرض می کنم که چرا. چون که اکثر ما حاضریم هزار و یک گرفتاری دیگرمان را رتق و فتق کنیم، اما حاضر نیستیم لااقل یکی از ضرب المثل های عزیز کشور مثل خیزمان را از خطر فراموشی نجات دهیم. به عنوان میراث ناملموس فرهنگی که البته همچین هم ناملموس نیست. در نوشتار و گفتار هر ایرانی(حتی شاپور دوم)، قابل لمس است.
ماست بندی ادبی:
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
اگر سوای حقیر که هیچ ادعایی جز خاکی بودن ندارد، سایر بزرگان عرصۀ فرهنگ و ادب نیز، زودتر از اینها به فکر ارائۀ راهکار می افتادند و فقط به ارائۀ رهنمود بسنده نمی کردند؛ بلاتشبیه عین گسل های معروف تهران که نمی گذاریم به دست فراموشی سپرده شوند؛ ضرب المثل های زبان فارسی را هم مثل برخی از شعارهای موجود، دائماً تکرار مکرّرات می کردیم تا هیچکس فراموش نکند. تکرار،همیشه بد نیست. گاهی خودش یک صنعت بدیعی ادبی می باشد. حتی شخص گردن کلفتی به لحاظ معنوی و علمی و ادبی همچون جناب حافظ هم موافق برخی تکرار کردن ها بوده و با دو لب مبارک فرموده است که:
مصرع تکراری: بارها گفته ام و بار دگر می گویم….
بستۀ پیشنهادی: به هرحال کاری است شده. آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند؛ اما با این وجود باز، ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است و البته گرانتر از دیروز اگر می گرفتید. به نظر کارشناسانۀ ما، یکی از علل و عوامل اصلی و اساسی فراموش شدن پاره ای از مثل ها، قدیمی شدن و عدم امکان انطباق آنها با مصادیق بیرونی امروز است. همچنان که شعر و غزل معاصر مجبور به همراهی و هماهنگی با واژگان و اصطلاحات و ترکیبات زبان امروز شد، ضرب المثل های ما نیز باید دچار همین قضیه شوند و به اصطلاح علمای اعلام، آپ تو دیت گردند.
عجالتاً و به عنوان مشت نمونۀ خروار، ذیلاً به چند فقره ضرب المثل «به روز شده»ی فوری اشاره می شود تا گوشی دست تان بیاید. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. فلذا به چند مورد زیر عنایت بفرمایید تا بعد:
۱ــ طرف را به دهکدۀ جهانی راه نمی دادند، سراغ کاخ سفید را می گرفت.
۲ــ قطار مترو به سوراخ تونل نمی رفت، مونوریل به دمش می بست.
۳ــ کار را که کرد، آن که پارتی پیدا کرد.
۴ــ هر که وامش بیش، ظرفش بیشتر.
۵ــ ماهی را هر وقت از سوپر بگیرید، داغ گرانی اش تازه است.
۶ــ چراغ کم مصرفی که به خانه رواست، به ونزوئلا حرام است.
۷ــ از بس منتظر ماندم، علف زیر پام قرمز شد.
۸ــ کاندیدا، کاندیدا را نمی تواند ببیند؛ ملت هر دو را.
۹ــ موبایلی را که آنتن نمی دهد، به کمر نمی بندند.
۱۰ــ پیتزایی برایت بپزم که یک وجب سُس رویش باشد.
۱۱ــ بلیت هواپیما را بگیر، توپولف نبودنش پیشکش.
۱۲ــ رخت دو نامزد انتخاباتی را نمی شود در یک تشت شست.
۱۳ــ انگار از دماغ عمل شدۀ فیل افتاده.
۱۴ــ طرف خیلی خوش ازدواج است، صیغه هم می کند.
۱۵ــ خرج گر از صندوق ارزی بود/حاتم طائی شدن آسان بود.
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی




































