سپاس ریوندی – ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات| یک ظاهرا نوعی قالب شبه‌پژوهشی و شبه‌ادبی به وجود آمده که به گمانم باید به قیاس Passion Play آن را Passion Paper نامید. Passion Play سنتی نمایشی در غرب مسیحی بود که در آن مصائب مسیح را روی صحنه می‌بردند. در این نوع نمایش مصائب اولاً طرف خوب […]

سپاس ریوندی – ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات|

یک

ظاهرا نوعی قالب شبه‌پژوهشی و شبه‌ادبی به وجود آمده که به گمانم باید به قیاس Passion Play آن را Passion Paper نامید. Passion Play سنتی نمایشی در غرب مسیحی بود که در آن مصائب مسیح را روی صحنه می‌بردند. در این نوع نمایش مصائب اولاً طرف خوب و بد به وضوح و تضاد شدید از هم جدا بودند، ثانیاً تعلیقی و تردیدی درباره‌ی پایان داستان در کار نبود و ثالثاً غرض اصلی تشدید احساسات مذهبی مخاطبان بود.

مصائب‌نامه‌هایی که در دانشگاه‌های غربی و به تقلید از آنها در اینجا دارد جای مقاله و پایان‌نامه را می‌گیرد نیز حائز همین خصالند. اینها در هر موضوعی خوب و بد یا بهتر بگویم ظالم و مظلومی را از هم جدا می‌کنند و همین که این امر صورت گرفت می‌توان مطمئن بود که باقی مقاله/پایان‌نامه/کتاب کذا چیست و به کجا می‌خواهد برسد و غرض هم طبعاً نوعی فعالیت غیرعلمی است، عمدتاً فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی. 

می‌توان گفت در واقع نوعی دستور پخت واحد برای این به اصطلاح پژوهش‌ها وجود دارد و از همین روست که تولیدش اینقدر آسان و انبوه است و باز از همین روست که مقالات و پایان‌نامه‌ها و کتب پژوهشی به رغم موسسات اسماً معتبری که پشتشان هستند، دیگر ارزش خواندن ندارند.

دو

دستور پخت این نوع مطالب یک جمله بیشتر نیست: 
ظالم و مظلوم خود را بیابید! 
(چنانکه در موخره‌ی ترجمه‌ خود از رمان فرانکنشتاین آورده‌ام: کارفرما بر کارگر ظلم می‌کند، سفیدپوست اروپایی بر رنگین‌پوست غیراروپایی …، مردان بر زنان، مردان و زنان مشترکاً بر کسانی که مرد یا زن نبودند، مردان و زنان سفید به مرد رنگین‌پوست و الی آخر… کار به جایی رسید که در حوالی دهه‌ی ۱۹۶۰ در بحث‌های “فاضلانه‌” روشنفکران فرانسوی، متن حاشیه را سرکوب می‌کرد، منطق بلاغت را، مرکز حاشیه را و حتی کتابی نوشته شد با نام تالاب‌های پسامدرن که در آن ادعا شده بود مرداب‌ها و باتلاق‌ها انگ‌ بدنامی خورده و در طول تاریخ با پر کردن یا زه‌کشی کاملاً سرکوبی شده‌اند.) وقتی آن را یافتید دیگر چیزی نمی‌ماند جز این ادعا که در مجموع ظالم به مظلوم ظلم کرده و منظور از ظلم هم از زنده‌زنده کباب کردن روی آتش و به بردگی گرفتن تا ایجاد احساسات یک کمی منفی (که ممکن است ناشی از اشکال در شخصیت و تربیت خود مظلوم باشد!) متغیر است.

سه

کار طبخ این نوع “پژوهش‌ها” که در اصل به غایت ساده است برای پژوهشگرنمای ایرانی گاهی سخت می‌شود. مثلاً وقتی جنبشی در آمریکا بر طبل جنگ بین سفید و سیاه می‌کوبد و نژادپرستی را تقبیح می‌کند، پژوهشگرنمای ایرانی برای پیدا کردن سیاهپوستی که ایرانیان به او ظلم کرده باشند، دچار مشکل می‌شود و مجبور می‌شود حاجی فیروز را به عنوان نماد نژادپرستی ایرانی جا بزند. 

کار وقتی سخت‌تر می‌شود که می‌خواهند درون یک جامعه یکی از این تضادها بسازند و آن را برجسته کنند. فرمول آمریکایی این است که پشت سیاه‌پوست بایستی بگویی ما جد این بیچاره را از آفریقا به بردگی آورده و زبانش را از او گرفته‌ایم، لهجه‌ی انگلیسی او را تمسخر کرده‌ایم و در حاشیه‌ی جامعه نگهش داشته‌ایم و تا زمانی که جنبشی به راه نینداخت حتی نمی‌گذاشتیم در اتوبوس روی صندلی بنشیند.

ولی در ایران وقتی می‌خواهند این را درباره‌ی ترک و عرب بگویند اشکال کوچکی پیش می‌آید: اجداد اینها به این کشور حمله کرده‌اند و بر مردمی که اکنون نام “فارس” را برایش جعل ‌کرده‌اند ظلم روا داشته‌اند. شاهان ترکش چند قرن تا همین صد سال پیش حاکم این کشور بوده‌اند و زبان عربیش هنوز یک زبان علمی و ادبی در بعضی جاهای این کشور است. 

گناه زبان فارسی و آیین کشورداری ایرانی نیست اگر که منقرض نشده، یا چندان قدرتمند بوده که به رغم این همه دشمنی هنوز برتری خود را حفظ کرده است!

گناه فارسی نیست اگر عربی با سیطره‌ی فرهنگی و شأن دینی و مقدسش بر آن چیره نشده، گناه فارسی نیست اگر قبایل رنگارنگ ترک و مغول که طی چندین قرن به ایران حمله و بر آن حاکم شده‌اند خودشان فارسی یاد گرفته‌اند.

فارسی یاد گرفتن اینان از همان قرون اول بعد از اسلام تا همین شاهان تقریبا معاصر ما گناه زبان سرکوبگر فارسی نیست. مصائب‌نامه‌ها درباره‌ی نقش زبان فارسی مرکز در سرکوب فرهنگ و هویت و زبان اقلیت‌های نژادی در حاشیه (اگر اصلاً بشود به‌شان اقلیت گفت) بهتر است به جای برتراشیدن یک ظالم فرضی برای انداختن گناه مشکلات گروه‌های مظلوم‌انگاشته یقه‌ی خلفای  اموی، عباسی، عثمانی و امرای ترک و ترکمان و مغول را بگیرند و بپرسند  که چرا یا چه شد که زبان فارسی را نابود یا ضعیف نکردید که حالا ما مجبور نباشیم آن را یاد بگیریم؟!

***

 بعدالتحریر: امروز همه‌ی اقوام ذیل شهروندی ایران در هم ادغام شده‌اند و تاکید بر تمایز و امتیاز هر یک جز به علت غرض و مرض نیست.

منبع خبر: اطلاعات انلاین

این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.

«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر ۲۹ آذر ۱۴۰۴

واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسم‌ها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی می‌شود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید