کربلای ۴ بود که شهید محمدسالار پارسا به عنوان بیسیمچی گردان امام حسین(ع) لشکر ۱۷، آخرین یادداشتش را نوشت؛ یادداشتی که جلوهای از اوج معنویت و توسل رزمندگان به اهل بیت(ع) در سختترین شرایط را نشان میدهد. باشگاه خبرنگاران جوان – جنگ بود و نوجوانها بیشتر از سن و سالشان میفهمیدند؛ جبهه هم که میرفتند، پختهتر […]
کربلای ۴ بود که شهید محمدسالار پارسا به عنوان بیسیمچی گردان امام حسین(ع) لشکر ۱۷، آخرین یادداشتش را نوشت؛ یادداشتی که جلوهای از اوج معنویت و توسل رزمندگان به اهل بیت(ع) در سختترین شرایط را نشان میدهد.
باشگاه خبرنگاران جوان – جنگ بود و نوجوانها بیشتر از سن و سالشان میفهمیدند؛ جبهه هم که میرفتند، پختهتر میشدند. به قول یک خواهر شهید، بچهها در ۱۶-۱۵ سالگی آماده بودند برای اوج گرفتن.
شهید «محمدسالار پارسا» یکی از همان شهدایی است که زمان پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳ ساله بود و از دیوارنویسی و پخش اعلامیه امام در اراک کم نمیگذاشت؛ از هیچ کسی هم نمیترسید؛ تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. سالار ۱۵ ساله بود که داوطلبانه، عضو بسیج شد و بعد هم او را به کمیته انقلاب اسلامی معرفی کردند.

محمدسالار ۱۶ سال بیشتر نداشت که در کمیته رفت دنبال مبارزه با مواد مخدر و جلوی بزهکاران و اشرار ایستاد. سال ۱۳۶۲ به کردستان رفت و در گردان جندالله بانه حضور یافت. بعد هم به جبهه جنوب اعزام شد و در عملیاتهای متعددی از جمله عملیات قادر، والفجر ۸، کربلای یک حضور یافت و در کربلای ۴، به شهادت رسید.
خواهر بزرگتر شهید محمدسالار پارسا از جمله کسانی بود که برای اعزام به جبهه برادرش مخالفت میکرد و نگران جان برادرش بود. اما سالار کاری میکند تا او هم راضی شود. خواهر شهید اینگونه روایت میکند: «سالار یک بار به خانه ما آمد و موقع خداحافظی وضو گرفت. پرسیدم: مگر نماز نخواندهای؟ گفت: چرا میخواهم بروم پیش دوستانم، اگر میخواهی تو هم بیا. گفتم من که دوستانت را نمیشناسم! بعد فهمیدم قرار است به گلزار شهدا برود. همراهش رفتم. به زیارت مزار دوستانش رفتیم. کمی آن طرفتر یک خانم با یک بچه نشسته بودند سر یک مزار شهید و گریه میکردند. بچه گریه میکرد و میگفت: مامان به بگو بابا بیاید خانه بخوابد. چرا اینجا خوابیده؟ داخل خاکها! سالار گفت: ببین خواهر، من که زن و بچه ندارم و هیچ مسئولیتی ندارم به جبهه بروم بهتر است.»
سالار از ۱۳ سالگی هر کاری میتوانست برای ایران اسلامی انجام داد. ۷ سال از عمرش را در جهاد و جبهه گذراند و در ۲۰ سالگی در عملیات کربلای چهار در منطقه بوارین به شهادت رسید. شهادتی که آن را مهر تأیید بر جهادش میدانست و میگفت: برای من ننگ است در روزگار شهادت به مرگ طبیعی بمیرم.
خواهر شهید آخرین اعزام سالار را اینگونه توصیف میکند: «قبل از آخرین اعزامش همراه پدر و مادرم به خانه ما آمد. مادرم داخل پذیرایی بود. سالار هم کنارش بود. بعد مادرم رفت در اتاق نماز بخواند و سالار هم همراهش رفت و نمازش را خواند. مادرم به آشپزخانه آمد و او هم همراهش آمد. هرجا مادرم میرفت سالار هم کنارش بود. این آخرین باری بود که برادرم را میدیدم. آخرین صحنهای که از او به یاد دارم، سکوت بود و لبخندی که در ذهنم ماندگار شد. تنها چند روز بعد خبر شهادتش را برایمان آوردند.»

سالار در جبهه هم رزمنده بود و هم مداح. فرهاد شفیعی از همرزمان شهید میگوید: «یادم است در جریان آزادسازی جاده سردشت – مهاباد فرمانده گردان جندالله به شهادت رسید و شهید پارسا فیالبداهه نوحه بسیار خوبی در مورد این فرمانده شهید خواند که بسیار مورد استقبال رزمندگان قرار گرفت. شهید پارسا در کل به دلیل خواندن شعر و مداحی در وصف شهید خسروی فرمانده گردان، از سوی تیپها و یگانهای دیگر دعوت شده بود تا برای آنها هم نوحهسرایی کند. سالار بعدها در جبهه جنوب هم حضور یافت. او با بچههای هم سن و سال خودش مثل شهید عبداللهی و خیلی از شهدای دیگر مثل شهید سجادی و آنهایی که استعداد مداحی داشتند همیشه در چادرها و کانکسها دنبال تمرین مداحی بودند، دسته جمعی میخواندند. یکی از شعرهای بهیادماندنی این بود که عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است/دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است.»
از شهید محمدسالار پارسا دست نوشتهای به جا مانده که ساعاتی قبل از شهادتش نوشته؛ او در این یادداشت نه برای خودش چیزی میخواهد و نه نگران جانش است و فقط با توسل به حضرت زهرا (س) به پیروزی رزمندگان اسلام فکر میکند.

باسمهتعالی
این یادداشت را که مینویسم ساعتی قبل از عملیات است آفتاب غروب کرده و من هم آماده میشوم ساعت ۵:۲۵ روز چهارشنبه تاریخ سوم دی ۱۳۶۵ است. امیدوارم که خداوند رزمندگان اسلام را امشب به اهداف از پیش تعیین شده برساند و فاطمه زهرا (س) و اهل بیت (ع) نظری به عزیزان رزمنده کنند.
یا فاطمه زهرا (س) خودت رزمندگان را یاری کن و از خداوند بخواه رزمندگان اسلام را به فتح نهایی برساند.
خدایا دعای تمام دلشکستگان بهخصوص امام عزیزمان و پدر و مادرم را که در حق رزمندگان اسلام دعا میکنند، به حق دل شکسته فاطمه زهرا به مقام اجابت برسان. خدایا من را در عرصه پیکار با مزدوران بعث ثابت قدم نگهدار و ایمان و عشق به خودت را در دل من جای بده.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
محمدسالار پارسا

۳۹ سال از شهادت محمدسالار میگذرد. شهیدی که با گریه توانست پدر را راضی کند و به جبهه برود.
منبع: فارس
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی





























