به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بخشی از فرهنگ و رسوم هر کشور را میتوان در بازیهای اقوام مختلف جستجو کرد که جذابیتهای فراوانی در آن نهفته است. در ایران نیز وضع به همین منوال بوده و هر استان کشور بازیهای مختص به خود دارند که وجوه مشترکی نیز در آن یافت میشود. برای مثال میتوان […]

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بخشی از فرهنگ و رسوم هر کشور را میتوان در بازیهای اقوام مختلف جستجو کرد که جذابیتهای فراوانی در آن نهفته است. در ایران نیز وضع به همین منوال بوده و هر استان کشور بازیهای مختص به خود دارند که وجوه مشترکی نیز در آن یافت میشود. برای مثال میتوان از بازی گل یا پوچ یاد کرد که جزو بازیهای کلاسیک ایرانی بوده و در گذشته که دیگر خبری از رسانههای امروزی و تنوع در سرگرمیسازی وجود نداشته، بازی به شدت پرطرفدار و بیهزینهای به حساب میآمده است. یک بازی گروهی جذاب و سرشار از شوخی و کرکری که شرکتکنندگان برای پیدا کردن گل در مشت حریف خود، به آب و آتش میزدند.
تولید رئالیتیشو براساس بازیهای قدیمی، ایده جذابی به حساب میآید که میتواند هم نسل جدید را با بازیهایی از جنس گل یا پوچ آشنا ساخته و هم اسباب سرگرمی مخاطبان را در اوقات فراغتشان فراهم کنند. پلتفرم فیلیمو با تولید سری نخست گل یا پوچ با میزبانی مهران مدیری، گام بلندی در این مسیر برداشته و مسابقهای جذاب و سرگرمکننده را به مخاطبان خود هدیه داده است. با استفاده از دکوری مناسب و اجرای کنترل شده مدیری و نیز شرکتکنندگانی که هر کدام سابقه زیادی در این بازی داشته و کاملا با اجرای کوچه بازاری آن آشنایی داشتند. قوانینی هم که برای سری نخست تدارک دیده شده بود، ساده و همه فهم بوده و در راستای هیجان بخشیدن بیشتر به مسابقه شکل گرفته است.
پس از موفقیت سری نخست گل یا پوچ، سری دوم آن تولید شده که به تازگی نخستین قسمت آن منتشر شده است. با همان قواعد و قوانین و تنها با این تفاوت که گل یا پوچ با شرکت شش گروه به صورت لیگ برگزار شده و هر یک از تیمها به مانند لیگ های فوتبال باید با پنج گروه دیگر مسابقه بدهند. به این ترتیب، نقش شانس در قهرمانی به حداقل خود رسیده و تیمها پس از یک یا دو شکست نیز همچنان شانس قهرمانی دارند. این ایده، تنور رقابت را داغتر کرده و دوز هیجان آن را بالاتر میبرد.
در قسمت نخست و به سیاق سری نخست، سه شرکت کننده در هر گروه قرار گرفته و کوتاه معرفی میشوند تا شناخت نسبیای به تماشاگر درباره آنها و تسلطشان در بازی داده شود. برای مثال میتوان به قهوه خانه دار بودن یکی از شش نفر اشاره کرد که چپ گروه خود را قوی تر کرده و سر آخر هم به کمک دو نفر دیگر برد یازده بر پنج را رقم میزند. گل یا پوچ با یاد و خاطره مرتضی احمدی که به یکی از نمادهای تهران قدیم تبدیل شده، آغاز میشود که کاملا به جا به نظر رسیده و با بافت آن همخوانی دارد.
در یک رئالیتیشو، اجرا نه به اندازه تاک شو اما نقشی کلیدی داشته و میتواند روی موفقیت یا عدم آن تاثیر بگذارد. در سری نخست گل یا پوچ، مهران مدیری کاملا در خدمت مسابقه بوده و حضوری به اندازه داشته است. در سری دوم، بازیگر دیگری که پیش از این سابقه اجرا و به عبارت بهتری میزبانی از این جنس را نداشته، جای مدیری را گرفته است؛ صابر ابر انتخاب مناسبی برای هدایت مسابقه بوده و درک درستی نیز از حال و هوای مسابقه دارد. به ویژه در جاهایی که هیجان به اوج رسیده و سکوت بر فضای استودیوی گل یا پوچ حاکم میشود.
از طرف دیگر، توضیحاتی هم بابت نقش هر یک از شرکتکنندگان در مقام اوستا،گل گیر و سیاه کن داده شده و مخاطب را با آمادگی ذهنی بیشتری به تماشای مسابقه دعوت میکند. در عین حال، برای هر یک از شرکتکنندگان یک کاراکتر ساخته شده که با خود یک داستان کوتاه دارد؛ داستانی که مخاطب میتواند آن را در طول یک ساعت مسابقه و در ذهن خود تکمیل کند. برای مثال میتوان به شباهت چهره یکی از شرکتکنندگان گروه برنده به دیهگو مارادونا اشاره کرد که با همین لقب نیز در طول مسابقه شناخته میشود. این داستانسازیها دقیقا قرینه شعار تبلیغاتی سری تازه این مسابقه جذاب است: گل یا پوچ فقط رقابت نیست… یه داستانه. داستانی با فرازوفرودهای زیاد و نقاط عطفی که رقم زده شده و مخاطب را تا آخر با شرکتکنندگان همراه میکند.
طراحی صحنه و دکور در رئالیتی شوها، از اهمیت زیادی برخوردار است که گل یا پوچ نیز از آن مستثنی نیست. در دکوری شبیه به سری نخست با المانهایی از تهران قدیم همچون: تابلوی سردر مغازهها در لاله زار و نیز نقاشی قهوهخانهای بزرگی که در زاویه دید دوربین اصلی قرار دارد؛ به عنوان نمادی از قهوهخانه که گل یا پوچ در قدیم پای ثابت آن بوده است.
محمد جلیلوند
این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.
واکاوی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی حذف کودکان از مراسمها«از کودکان در مراسمی دیگر پذیرایی میشود»؛ جمله ای شیک، اما ویرانگر
تحلیل جامعهشناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج میکنند؟
لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهرههای مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی






























