اگر شما هم یک بابای مهربانید که دلتان می‌خواهد خانواده را به یک تفریح جانانه ببرید، این گزارش، راهنمای عملی شما برای ساختن یک آخر هفته هیجان‌انگیز است. باشگاه خبرنگاران جوان – گناه دارند؛ پدر‌های خانواده را می‌گویم. همه اعضای خانواده توقع تدارک تفریحی درست و حسابی ازشان دارند و دست و بال تنگشان، گره […]


اگر شما هم یک بابای مهربانید که دلتان می‌خواهد خانواده را به یک تفریح جانانه ببرید، این گزارش، راهنمای عملی شما برای ساختن یک آخر هفته هیجان‌انگیز است.

باشگاه خبرنگاران جوان – گناه دارند؛ پدر‌های خانواده را می‌گویم. همه اعضای خانواده توقع تدارک تفریحی درست و حسابی ازشان دارند و دست و بال تنگشان، گره کوری شده در عصر مشکلات دامن‌گیر اقتصادی. اما نگران نباشید؛ اگر شما هم یک بابای مهربانید که دلتان می‌خواهد خانواده را به یک تفریح جانانه ببرید، این گزارش، راهنمای عملی شما برای ساختن یک آخر هفته هیجان‌انگیز است؛ آن هم بدون اینکه تفریح‌ها جیبت‌تان را خالی کنند.

تفریحی از جنس با هم بودن

در آخرین نفس‌های پاییز، می‌خواهیم خودمان را برای بغل گرفتن زمستان آماده کنیم. زمستانی که وقتی به تهران می‌رسد، شهر زودتر چشم‌هایش را می‌بندد و تاریک می‌شود و خیابان‌ها خودشان را جمع‌وجور می‌کنند. با این همه، زندگی خانوادگی در لابه‌لای همین سرما راه خودش را پیدا می‌کند. فقط کافی است برخلاف تصور رایج، تفریح‌هایتان را به سفر، رستوران و هزینه‌های بالا گره نزنید و دنبال تفریح‌هایی از جنس با هم بودن باشید که نه دورند و نه حتی گران.

نزدیک‌ترین پارک به محله‌تان را انتخاب کنید

در همه شهر‌ها تا دلتان بخواهد پارک و بوستان و فضای سبز هست؛ پس حتما لازم نیست که آن بالاترین و دورترینش را انتخاب کنید. هدف، در کنار هم گذراندن یک روز دلچسب و شیرین است نه غرق شدن در محیطی که به قول بعضی‌ها «جان می‌دهد برای استوری گرفتن!»

پس به عنوان پدر خانواده، نزدیک‌ترین پارک محلی را انتخاب کنید و به خانواده‌تان بگویید که برای آخر هفته قرار است به آنجا بروید. شاید بگویید آنها دلشان تفریح‌های تازه و هیجان‌انگیزتر می‌خواهد، ما هم می‌گوییم درست و موافقیم، اما اگر شما پیشنهاد این تفریح را قبل از شروع غرغرهایشان بدهید ورق برمی‌گردد، چون پیشنهاد شماست و پیشقدم شدنتان را می‌بینند، پس شک نکنید که نه نمی‌شنوید.

گاهی به جای مرغ، تخم‌مرغ بخورید!

از هر محیط و فرهنگ و قومیت که باشید، فرقی نمی‌کند؛ چون ناف آدمیزاد چهار دست و پا را با تنوع و تنوع‌طلبی بریده‌اند. یک دوستی داشتم که میگفت «هر وقت به مشهد می‌رویم اولین خریدمان یک کیسه خیار و گوجه تازه با نان گرم است!» می‌گفت به رستوران می‌روند، غذای خوب هم می‌خورند، اما هزار سال هم که بگذرد این نان و خیار و گوجه‌ای که در حرم و روبه‌روی ایوان طلا می‌خورند مزه‌اش یک چیز دیگر است. 

بابای مهربان، ما هم درک می‌کنیم که قسط و مخارج زندگی و درس و درمان خانواده، دیگر ته جیبتان آن‌قدری پول باقی نگذاشته که در پارک جوجه بزنید، اما مگر چه اشکالی دارد وقتی زورمان به مشکلات اقتصادی نمی‌رسد، گاهی به جای مرغ، تخم‌مرغ بخوریم؟ 

سخت است، اما بعد از انتخاب پارک، به بچه‌ها بگویید که «می‌خواهیم در پارک صبحانه بخوریم»؛ هزینه؟ پنج دانه تخم‌مرغ و دو عدد نان سنگک یا بربری. زیاد شلوغش نکنید؛ فقط به هوای خنکی که از زیر آفتاب نیم‌سوز زمستان به صورتتان می‌خورَد فکر کنید و طعم خوش نیمرو‌هایی که دور هم به بدن می‌زنید.

بیایید به جای بازی‌های وسیله‌ای، پا‌ها را بازی دهیم

ما نه می‌گوییم طناب به شاخه‌های بیچاره درخت ببندید و نه حتی پیشنهادِ بدمینتون بازی می‌دهیم؛ ولی به جای آن، راه‌حل دیگری داریم که در آن، برای بازی، نیاز به هیچ وسیله‌ای نیست و قرار است پاهایمان را بازی بدهیم.

بابای زحمت‌کش، به بچه‌ها و خانمت بگو که قرار است مسابقه دو بدهید. دختر با پدر و پسر با مادرش بدود. بعد در گروه‌های دونفره با هم مسابقه بدهید. نفس‌های عمیق کشیدن هم یادتان نرود؛ درخت‌ها خیلی خوب بلدند که چطور آلودگی را از قفسه سینه‌تان کِش بروند و به جای آن، با نَفَس سبزشان ریه‌هایتان را گرم کنند. بعدش هم اگر یک چای دبش دم کردید و لب‌هایتان را سوزاندید که محشر است.

بازی ذهنی فراموش نشود

وقتی قشنگ از دویدن به نفس نفس افتادید، نزدیک‌ترین نیمکت پارک، پناه شماست. حالا که ریه‌هایتان سبز شده، نمی‌خواهید کمی هم به ذهنتان شادی بدهید؟ 

خب بابای دوستداشتنی، وقتی بچه‌ها را روی نیمکت نشاندی نوبت به بازی ذهن‌ها می‌رسد. بازی‌های فکری و دسته‌جمعی می‌توانند هم سرگرم‌کننده باشند و هم باعث شوند خنده‌ها وسط پارک بچرخند. برای مثال هرکس یکی از وسایل داخل جیب یا کیفش را توضیح می‌دهد و بقیه باید بگویند که آن چیست. یا حتی اسم فیلم یا شخصیت‌ها را با اشاره یک نفر، بقیه بتوانند بگویند. حتی اگر یکی دو بار بچه‌ها تقلب کنند اشکالی ندارد، همین خنده‌های دلی، گنجینه‌ای از شادی‌اند.

یک کتاب کوچک، یک داستان کوتاه، یک شعر زمستانی

اگر بچه‌ها کمی خسته شدند یا باد زمستانی حسابی صورت‌هایشان را قرمز کرده بود، یک کتاب کوچک همراه داشته باشید. دور هم نشستن روی نیمکت، خواندن یک داستان کوتاه یا حتی شعر‌های زمستانی، لحظه‌ای آرام و دلنشین می‌سازد. شاید بچه‌ها اول بگویند: «پدر! کسل‌کننده است!»، اما بعد از پنج دقیقه، همان‌ها هستند که می‌گویند: «یکی دیگر، یکی دیگر!»

لحظه‌های عکس گرفتن واقعی‌

می‌دانم، تلفن همراه همیشه همراه است، اما این بار عکس گرفتن واقعی باشد؛ نه برای استوری، نه برای مقایسه، فقط برای خودتان. همان لبخند‌های خسته، اما خوشحال، همان نیمرو‌های خوشمزه و چای داغی که لب‌ها را می‌سوزاند، تبدیل به یادگاری می‌شوند که هیچ پولی نمی‌تواند بخرد.

بازگشت به خانه، با دل پر از خنده و یادگاری‌های کوچک

وقتی به خانه برگشتید، ممکن است موهایتان از باد زمستانی بهم ریخته باشد و دماغتان کمی قرمز شده باشد، اما نگاه کردن به هم و خنده‌های واقعی، حس گرم‌تری از هر رستوران و سفر دوردست می‌دهد. حتی اگر چند تخم‌مرغ نیمرو شده در کیف مانده باشد، قلب‌هایتان پر است از شادی و آرامش.

نکته طلایی برای پدر‌های مهربان

گاهی کوچک‌ترین و ساده‌ترین کارها، بزرگ‌ترین خاطره‌ها را می‌سازند. پارک نزدیک، تخم‌مرغ و نان، کمی دویدن، نفس‌های سبز، بازی‌های کوچک و خنده‌های واقعی؛ همین‌ها کافی است تا خانواده‌ای که دوستشان دارید، آخر هفته‌ای به یادماندنی داشته باشد.

پس بابای مهربان، همین حالا کفش‌هایتان را بپوشید، کیسه تخم‌مرغ را بردارید و با کمی ابتکار و لبخند، آخر هفته‌ای بسازید که هم خودتان هم خانواده‌تان تا ماه‌ها از یاد نبرند؛ و یادتان باشد که هر چقدر هم بچه‌ها غر بزنند، وقتی دستشان را می‌گیرید و می‌دوید، همان‌ها هستند که می‌گویند: «پدر، این بهترین آخر هفته بود!»

منبع: فارس

منبع: باشگاه خبرنگاران

این خبر از سایت منبع نقل شده و پایگاه خبری زیرنویس در قبال محتوای آن مسئولیتی ندارد. در صورت نیاز، در نظرات همین خبر گزارش دهید تا بررسی گردد.

ازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟ ۲۲ آذر ۱۴۰۴

تحلیل جامعه‌شناختی کاهش ازدواج و فرزندآوری در ایرانازدواج؛ از اجبار اجتماعی تا انتخاب فردی: چرا برخوردارها کمتر ازدواج می‌کنند؟

چهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی ۱۷ آبان ۱۴۰۴

لزوم تمرکز بر خدمت به جای زندگی خصوصیچهره‌های مشهور و القای مصرف گرایی و مصرف زدگی

زیرنویس را در شبکه‌های اجتماعی همراهتان داشته باشید